15تا نفرات پشت سر آنان از قصد خود مبنى بر كشتار مسلمانان و ابطال كلمۀ حق منصرف شوند؛ نه اينكه اگر به جنگ آنان رفتى. و نفرموده است كه با داشتن عهد صلح، به عهدشان بىاحترامى كنيد و به ستيز با آنان برخيزيد! بلكه بايد بدانيد كه خداوند شما را به رعايت عقود موظّف مىداند؛ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ . 1در آيۀ 4 سورۀ محمّد كه مسلمانان را دعوت كرده در برابر تلاشهاى جنگجويان متعصب قريش، مقاومت و كارى كنند تا اساساًافزار جنگ از ميان برخيزد: حَتّٰى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزٰارَهٰا ذٰلِكَ . 2در تمام اين آيهها، نشانى از قصد پيامبر صلى الله عليه و آله به حرب يا حرب مسلمانان با كفّار نيست و تنها عكسالعمل در برابر حرب قريشىها عليه پيامبر صلى الله عليه و آله و مردم مدينه است.
بنابر اين هر دو واژۀ حرب يا غزا، چون معرّف تلاشهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحابش براى دفاع - به عنوان امرى اجتنابناپذير - نيست، مورد تصريح قرآن قرار نگرفته است.
شايد علّت مهم آن اين بوده كه هر دو واژه، دو سوى غيرقابل تمييز دارند؛ يكى جنبۀ دفاعى و ديگرى جنبۀ تهاجمى.
به تأمّل نشستم تا ببينم قرآن در شرح وقايع، تلاشهاى دفاعى پيامبر صلى الله عليه و آله را با چه واژهاى بيان كرده است؟ در مسير اين جستجو به واژگان جِهاد رسيدم:
جهاد
جهاد در لغت بر خلاف غزا، صرفاً جنگ و شمشير و قتل را تداعى نمىكند. راغب مفهوم قرآنى آن را در سه بعد نهفته يافته است:
- «مُجاهدة الشَّيطان» مانند وَ جٰاهِدُوا بِأَمْوٰالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ . 3- «مجاهدةالنّفس ومجاهدةالعدوّ الظّاهر» مانند: وَ جٰاهِدُوا فِي اللّٰهِ حَقَّ جِهٰادِهِ . 4