10اين اقوال سهگانه، در غالب كتابهاى تفسيرى، به خصوص در «الجامع [لأحكام القرآن]» قرطبى آمده است. بايد گفت منظور «نبوت» نيست، براى اينكه نبوت امر ارثى نيست. بر اساس [آيه] (اللّٰهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسٰالَتَهُ) 1 ارثى نيست و هيچيك از انبيا نبوت را از نبى قبل از خود ارث نبردهاند. سلسله انبياى ابراهيمى، از وجود مبارك حضرت ابراهيم و انبياى بعدى، اينها هركدام بر اساس اعطاى الهى به نبوت رسيدهاند، نه اينكه ارث برده باشند.
درباره «علم و حكمت»، [روايت] «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأنبِيَاء» 2آمده، اين سرِ جاى خود محفوظ است كه عالمان، وارثان انبيا هستند؛ براى اينكه انبيا معلم كتاب و حكمتاند و علما هم علم و حكمت را از انبيا به ارث مىبرند. اين هم اختصاص به هيچ پيغمبرى ندارد. مىماند مسئله مال.
در مسئله «مال» كه قول سوم است، اختصاص به ما شيعيان ندارد، عدهاى از اهلسنت و از قدما و از اصحاب، مانند ابنعباس و ديگران هم اين ارث را ارثِ مال دانستهاند. ما بايد ببينيم كه اين ارث، ارث مال است يا غير مال.
روايتى را مرحوم كلينى - رضوان الله عليه - دركافى نقل مىكند كه انبيا درهم و دينار به ارث نمىگذارند. اينها علم را به ارث مىگذارند. اين روايت را كه مرحوم كلينى نقل كرده حق است؛ يعنى بناى انبيا بر اين نيست كه مال جمع كنند و آن را به ديگرى منتقل كنند. آنچه محور نزاع بين دو فرقه (شيعه و سنى) است، آن ذيل است كه جعل شده؛ «مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ». اين « مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ » را كه آنها نقلكردهاند سند ندارد و جعلى است و در جوامع روايى معتبر نيامده. دركتاب شريف كافى هم نيست. آنها اين را جعل كردهاند تا بگويند فدك و امثال فدك صدقه است! وقتى صدقه عمومى شد، به بيتالمال مىرسد. وقتى