31در خصوص حج معارف زيادى وجود دارد. اوّل به انسان مىگويند احرام ببند و مُحرم شو. احرام يعنى لبيك الّلهم لبيك كه انسان جواب خداوند را مىدهد؛ زيرا خداوند او را دعوت كرده پس انسان هم لبيك مىگويد و دعوت خداوند را اجابت مىكند. انّ الحمد يعنى اين كه همه چيز از توست و همه چيزهايى كه انسان را سرگرم مىكند تا از خدا غافل مىشود، از او گرفته مىشود تا به حسب ظاهر مجرد شود. حتى لباس انسان هم نبايد دوخت داشته باشد، وقتى مجرد شد و لباس احرام پوشيد، بايد لبيك بگويد زيرا حقيقت احرام اين است كه انسان لبيك بگويد و دعوت حق را اجابت كند. طواف كه يكى ديگر از اعمال حج است، به دور خانهاى انجام مىشود كه از آن خداوند است و محور طوافها بايد خداوند باشد و اگر انسان يك قدم برخلاف دستورات خداوند بردارد بايد طواف را اعاده كند و همه اين دستورات و اسرارى كه در حج وجود دارد در واقع براى اين است كه خود انسان ساخته شود. عمل به دستورات خداوند خارج شدن از منجلاب است.
مثلاً براى زنده كردن سنت حضرت ابراهيم(ع) كه به شيطان سنگ مىزد، بايد به شيطان سنگ بزنيم و او را از خودمان دور كنيم و اين كارى بود كه حضرت ابراهيم(ع) انجام داد تا از مزاحمت شيطان جلوگيرى كند؛ زيرا شيطان از انسان نمىترسد و در همه جا مانعى براى انسان است و قسم خورده كه از عبادت انسان جلوگيرى كند. وقتى شيطان اين حرفها را مىگويد، خداوند - طبق نظر علامه طباطبايى كه وقتى كسى چيزى را نفى نمىكند علامت اين است كه آن را قبول كرده است - حرف شيطان را نفى