33اعضاى وضو به اندازهاى تلاش مىكنند كه شرع از آنان نخواسته و حتى به صراحت آن را نهى كرده است و همينطور در مورد پاك بودن مكان و لباس نماز. هنگام نماز و گفتن ذكر، به اندازهاى در اداى حروف از مخارج دقت كرده و زيادهروى مىكنند كه در نهايت آن را غلط مىخوانند! اما گويا اصلا دستورى ندارند كه اعضاى بدن خود را از گناهان و دل را از اخلاق رذيله، نفاس و دوستى غير خدا و به ياد غيرخدا بودن پاك كنند كه به اين امور نمىپردازند!
اما مردم در امور دنيوى چنين نبوده و تمام تلاش خود را براى به دست آوردن چيزهاى حقيقى به كار مىگيرند. براى مثال، كسى كه حلوا مىدهد، نمىتواند با شكل يا كلمه حلوا خود را راضى كند و اگر يكى از اجزاى آن به حد كافى در آن نباشد، نام حلوا را از روى آن برداشته و مىگويد: اين حلوا نيست. همينطور در ساير چيزها و امور دنيا تاكنون كسى را نديدهام كه در امور دنيايى به شكل ظاهر اكتفا كند. اگر همه مردم چنين نباشند، بيشتر مردم، در اغلب امور آخرت، فقط شكل ظاهر را به وجود آورده و انتظار دارند كه شكل و ظاهر، اثر روح را داشته باشد كه [البته] به آن نمىرسند. . .
در يك كلام، ما در امور دينى و آخرتى گرفتار سهلانگارى شده و خود را با ظواهر راضى نموده و در انجام اين امور كوتاهى مىكنيم. البته بايد در نظر داشت كه اگر مىگوييم بايد ماهيات و معانى را به وجود آورد و از اكتفا به ظاهر پرهيز كرد، منظور اين نيست كه بايد به شكل ظاهر بىاعتنا باشيم؛ بلكه بايد هم جلوه ظاهرى را ايجاد كرد و هم معنا و باطن را؛ همانگونه كه خداوند از ما خواسته و رسول خدا (ص) انجام مىداد؛ زيرا شكل و ظاهر نيز بسيار مهم است. اگر كسى مانند صوفىها، اصلا جلوه بيرونى و شكل ظاهرى را رعايت نكند، خود و ديگران را گمراه نموده و با اين عمل از دين خارج مىشود.1
هدف زيارت اين نيست كه انسان حضور جسمى در بارگاه عزيز و بزرگوارى داشته باشد، اما قلب و روح او غايب باشد و به ديوارها و گچبرىها و كاشىكارىها و چراغها و مانند آنها سرگرم شود و خود را از كسب فيض از محضر آن بزرگواران محروم كند. در روايتى چنين وارد شده است:
عَنِ الحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضا (ع) يَقُولُ إنَّ لِكُلِّ إمَامٍ عَهداً فِي عُنُقِ أوْلِيَائِهِ وَشِيعَتِهِ وإنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهدِ وَحُسْنِ الْأدَاءِ زِيَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِي زِيَارَتِهِمْ وَتَصْدِيقاً بِمَا رَغِبُوا فِيهِ كَانَ أئِمَّتُهُمْ شُفَعَاهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ حسن بن على وشّا گويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه فرمود: براى هر امامى بر گردن دوستان و پيروانش عهد و پيمانى است؛ وفاى به آن پيمان هنگامى كامل مىگردد و به نيكى ادا مىشود كه به زيارت مرقدش برود. از اين رو هر كس مزار امامان را با شوق درونى و ميل باطنى زيارت كند و به آنچه خواست آنان است، گواهى دهد، آن بزرگواران در روز قيامت شفيعش خواهند بود.2
2. عدم آگاهى و بصيرت
يكى از مبانى مهم تعليم و تربيت در اسلام، محبت است؛ به طورى كه قرآن كريم مهمترين محور فضايل اخلاقى را محبت مىشمرد. نقش محبت آنقدر مهم و كارساز است كه امام صادق (ع) مىفرمايد:
إِنَّ اللهَ عَزَّوجلَّ أدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ وَإنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ خداى بزرگ پيامبرش را با محبت خود تأديب و تربيت كرد، آنگاه به او فرمود: همانا تو داراى اخلاق برجستهاى هستى.3
چون زيارت جلوهگاه محبت و دوستى با اهل بيت عصمت و طهارت است، به گونهاى كه زائر عمق محبت و مودت خويش را نسبت به آن بزرگواران ابراز مىنمايد، از اين رو با توسل به آنان همسويى و همراهى با ايشان و دورى از دشمنانشان را آشكار نموده و «تولّى» و «تبرّى» را به نمايش مىگذارد. اما اين مهم هنگامى به دست مىآيد كه با