30در شرح حال محقق بزرگ، آيتالله شيخ آقا بزرگ تهرانى آمده است كه ايشان از نجف تا مسجد سهله را (كه تقريباً در فاصله ده كيلومترى آن قرار دارد) در شب چهارشنبه هر هفته به مدت چهل شب، پياده مىرفت.16
از جمله ملازمين مسجد مقدس سهله، حضرت آيتالله العظمى سيد محمدعلى حكيم (دامظله) و فرزندان مكرمشان مىباشند كه در رأس فرزندانشان، مرجع بزرگ آيتالله سيد محمدسعيد حكيم است كه بهطور جدّى در نوسازى و تعمير مسجد سهله دخيل مىباشد.17
مرحوم آيتالله سيد جمالالدين گلپايگانى نيز بسيار به مسجد سهله مىرفت و بسيار هم در مسجد توقف مىنمود و حتى شب را در مسجد بيتوته مىكرد. او در اين شيوه، پيرو سلوك استادش شيخ على محمد نجفآبادى در آداب زيارت مسجد سهله بود.
آيتالله گلپايگانى در يكى از زيارتهايش، بهطور اتفاقى با آيتالله سيد احمد كربلائى مسجد سهله را زيارت مىكند؛ آن هم درحالىكه سيد احمد مشغول خواندن زيارت مقام مهدى (عج) بود و چنان مناجاتى مىكرد كه باعث جذب آيتالله گلپايگانى به مرحوم سيد احمد مىشود.18
آيتالله خوئى نيز بر رفتن به مسجد سهله در شب چهارشنبه هر هفته مواظبت مىكرد و در آنجا يك تا يكونيم ساعت درنگ كرده، دعا مىنمود و نماز مىخواند و بر انجام اين كار اهتمام بسيار داشت.19
دربارۀ آيتالله سيد عبدالأعلى سبزوارى نيز نقل شده است كه به زيارت مسجد سهله در شبهاى چهارشنبه ملتزم بود. همچنين نقل شده كه ايشان در يكى از سالهاى عمر شريفش دچار بيمارى قلبى شده بود و متولى رسيدگى پزشكى به ايشان دكترى به نام موسى اَسَدى بود كه علامه سيد محمد كلانتر او را در آن روزها براى مداواى آيتالله سبزوارى آورده بود. پزشك مىخواست كه آيتالله سبزوارى به علت وضعيت اضطرارىشان به بيمارستان منتقل شوند، ولى مرحوم سبزوارى اين پيشنهاد را رد نمود؛ چون مىدانست راه حل بهترى براى شفاى سريعتر دارد و آن دعا كردن و توسل به امام صادق (ع) بود. ازاينرو آيتالله سبزوارى نذر كرد كه اگر خدا او را از اين بيمارى شفا دهد، يك دوره كامل فقهى از احكام شريعت مقدس بنويسد. در همان شب از خواب برمىخيزد و بدون اينكه از درد و رنج بيماريش شكوهاى كند و علىرغم اصرار خانوادهاش به ماندن در خانه، نيمهشب عزم رفتن به مسجد سهله مىكند.
وقتى روز بعد، پزشك ايشان را معاينه مىكند، با شگفتى تمام مىبيند كه بيمارى از وجود ايشان رخت بربسته و كاملاً شفا يافته است و اين واقعهاى خارقالعاده بود. اينگونه بود كه مرحوم سبزوارى بهواسطه وفاى به نذرى كه كرده بود، شروع به نوشتن دوره بزرگ فقهى و استدلالى در سى جلد نمود و آن را «مهذّب الاحكام في بيان الحلال و الحرام» نام نهاد كه اين كتاب از جمله موسوعههاى فقهى جديد مىباشد. سيد حسين فرزند مرحوم آيتالله سبزوارى درباره پدر بزرگوارش چنين مىگويد:
زمانى كه نيروهاى رژيم سابق به شهر نجف اشرف حمله كردند و شهر را با موشكهاى زمين به زمين بمباران نمودند و مردم به بيرون شهر فرار كردند، پدرم در مسجد سهله بود. به مسجد رفتم تا از حال ايشان جويا شوم و از ترس سلطه و هجمه نيروهاى رژيم سعى كردم كه ايشان را قانع كرده و از مسجد خارج و به بيرون شهر ببرم. ايشان از من پرسيدند: مردم دارند از نجف بيرون مىروند؟ گفتم: بله، به خاطر شدت حملات بيرون رفتند. پدرم در جواب فرمود: اگر مردم از ولايت اميرالمؤمنين امام على (ع) بر اين شهر آگاه بودند، حتى از يك وجب از آن عقبنشينى و فرار نمىكردند. پس پدرم پيشنهاد من براى به خروج از شهر را رد كرد و اصرار نمود كه در مسجد مسهله بماند.
مرحوم آيتالله سيد عبدالكريم كشميرى از مرحوم آيتالله سيد على قاضى نقل مىكند كه ايشان معتقد بود رفتن به مسجد سهله در روز جمعه خوب است.20 همانگونه كه علامه سيد محمدحسين طباطبائى دربارۀ مرحوم سيد على قاضى چنين مىگويد:
مرحوم سيد قاضى اتاقى در مسجد كوفه و همچنين حجرهاى در مسجد سهله داشت و تنها در آنها به سر مىبرد و هميشه شاگردانش را به شب زندهدارى برخى از شبهاى خاص در مسجد كوفه و مسجد سهله توصيه مىنمود.21
ايشان توصيه مىكرد كه اگر در حال نماز يا قرائت قرآن يا در حال ذكر و تفكر بوديد و در همين حال چهرهاى زيبا يا چيزهاى ديگرى از عالم غيب ديديد، توجه نكنيد و به عبادت خويش مشغول باشيد.22
در روايتى نقل شده است كه هر كس چهل شب چهارشنبه پشت سر هم در مسجد سهله و به نيت ديدن امام عصر (عج) به عبادت و شبزندهدارى مشغول باشد، توفيق ديدن امام (عج) را به دست مىآورد.23
مرحوم آيتالله سيد شهابالدين مرعشى از كسانى بود كه هر چهارشنبه به زيارت مسجد سهله اهتمام مىورزيد و حتى موفق به زيارت امام عصر (عج) و گفتوگو با ايشان شد.