70كنون ماييم و درد داغدارى
هنوز اشك عزا پيوسته جارى است
غدير ما محرّم دارد امروز
ولايت، گنج عشقى در دل ماست
شما آل رسول خاتم هستيد
دل و جان جهانى عاشق آباد
كريمان، با بدان هم بد نكردند
اگر ناقابليم و شرمساريم
شما در ظاهر و باطن اميريد
كتاب شيعه را با خون نوشتند
كنون ماييم و اشك و سوگوارى
رواق چشممان آيينهكارى است
محرّم، بذر غم مىكارد امروز
محبّت هم سرشته با گل ماست
كه با جود و كرم ميثاق بستيد
فداى نام شيرين شما باد
كسى را از در خود رد نكردند
بهجز عشق شما چيزى نداريم
عنايت كرده دست ما بگيريد