59
ستارگان حرم كاظمين
در دو شمارۀ پيشين، به زندگى چند تن از ستارگان حرم علوى و حسينى پرداختيم. اكنون برآنيم تا شرح حال چند تن از فقها و علمايى را مرور كنيم كه در حرم مطهر امام موسى كاظم و امام محمد تقى (عليهماالسلام) در شهر كاظمين مدفونند.
جعفر بن محمد قولويه قمى
در سال 290 هجرى در شهر قم متولد شد و يكى از محدثان قرن چهارم هجرى است. پدرش محمد بن موسى نيز از محدثان بنام آن شهر به شمار ميآمد1. جعفر نخست علوم حديث را از محضر سعد بن عبدالله اشعرى قمى آموخت و سپس به شهرهاى كوفه و بغداد كه در آن عصر مركز علوم فقه و حديث و كلام بود، سفر كرد و از محضر علمى محدثان بسيارى، از جمله: شيخ كلينى، احمد بن ادريس قمى و على بن حسين بن بابويه (پدر شيخ صدوق) بهرههاى فراوان برد. آنگاه خود در رديف استادان فقه و حديث قرار گرفت و فقهايى مانند: شيخ صدوق، شيخ مفيد، هارون بن موسى تلعكبرى و ابن غضائرى و ديگران را تربيت نمود2.
مقام و منزلت اين محدث و فقيه بزرگ در ميان انديشمندان و فقهاى شيعه بر كسى پوشيده نيست3. جعفر بن محمد در فقه و حديث، سرآمد علماى عصر خويش به شمار ميرفت و در اين دو رشته تأليفاتى هم از خود به يادگار گذاشت كه معروفترين آنها كتاب ارزشمند «كامل الزيارات» است4.
او در اين اثر ماندگار، به اهميت و ثواب و آثار زيارت قبور پيامبران، امامان و اولياى الهى در 106 باب پرداخته است5. اين كتاب به همت علامه امينى، «صاحب الغدير» ، در 337 صفحه به زيور چاپ مزين شد و در اختيار علاقهمندان قرار گرفت.
در تاريخ معروف است كه فرقۀ گمراه قرامطه، در آشوبى به سال 317 هجرى حجرالاسود را از مكه به سرزمين هجر بردند و به مدت 22 سال در آنجا نگه داشتند و چون در سال 339 هجرى خواستند تا آن را بازگردانند و در بيت الله الحرام در جاى خود نصب كنند، جعفر بن محمد قولويه كه بنابر اعتقادات شيعه ميدانست نصب حجر الاسود فقط به دست مبارك امام زمان (عج) امكان پذير است، تصميم گرفت تا به مكه سفر كند و در اين مراسم به زيارت حضرت حجت (عج) مشرف شود. پس به عشق و شوق اين ديدار راهى سفر حج شد؛ ولى در ميان راه، در شهر بغداد سخت بيمار گشت و نتوانست به راه خود ادامه بدهد. به ناچار فردى به نام ابن هشام را نايب گرفت تا در اين مراسم حاضر شود و به نيابت از او با حضرت ديدار كند و در ضمن نامهاى نيز نوشت تا به حضرت تقديم دارد و در آن نامه دو سؤال از امام پرسيد: اول اينكه آيا از اين بيمارى نجات پيدا ميكند، و دوم اينكه مدت عمر من چند سال خواهد بود. ابنهشام با شتاب خود را به مكه رساند و شاهد نصب حجرالاسود به دست مبارك امام دوازدهم حضرت حجت (عج) شد و نامه را به امام رساند. حضرت بدون اينكه نامه را بخواند، در جواب فرمود: به ابن قولويه بگو كه از ناحيۀ اين بيمارى نگران مباش و مدت عمر تو از اين به بعد سى سال خواهد بود6.
اين محدث و فقيه بزرگ، پس از اين ماجرا، درست سى سال زندگى كرد و در سال 369 هجرى قمرى چشم از جهان فرو بست و در پايين پاى مرقد نورانى امام هفتم و نهم در رواق شرقى حرم آرام گرفت7.
شيخ مفيد
محمد بن محمد بن نعمان، معروف به «شيخ مفيد» در يازدهم ذيقعده 336 هجرى در عكبراى بغداد ديده به جهان گشود8. كلام را نزد ابن جنيد اسكافى، ابو ياسر و على بن عيسى رمانى (عالم سنى) فرا گرفت و فقه و حديث را از محضر ابن قولويه و ابن حمزه و شيخ صدوق آموخت و در مباحثهاى كه ميان او و استادش على بن عيسى رمانى رخ داد و بر استاد چيره گشت، از سوى استاد ملقب به «شيخ مفيد» شد. در نهايت به كرسى تعليم و تربيت و تحقيق تكيه زد و مرجعيت دينى شيعيان را نيز عهدهدار شد9.
شبى شيخ مفيد در خواب ديد كه حضرت فاطمه (س) دخت پيامبر (ص) دست امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) را گرفته و خطاب به او فرمود: اى شيخ! به اين دو درس فقه بياموز! شيخ از خواب بيدار شد و حيرت سراپاى وجودش را فرا گرفته بود و عجله ميكرد تا از تعبير آن آگاه شود. همان روز هنگامى كه در درس حاضر شد، مادر سيد مرتضى و سيد رضى را ديد كه به همراه دو فرزندش به حضور شيخ آمدند. مادر از شيخ درخواست كرد تا تعليم و تربيت پسرانش را بر عهده بگيرد، و شيخ نيز با كمال اشتياق اين مسئوليت را پذيرفت. اين دو سيد نوجوان در حوزۀ درس شيخ مفيد تربيت شدند و در رديف فقهاى عصر خويش قرار گرفتند10.
روزى شيخ مفيد در جواب سؤال فردى، فتوايى صادر كرد كه پس از چند روز دريافت اين فتوا اشتباه بوده است و فهميد كه اشتباه وى طى پيغامى از سوى حضرت ولى عصر (عج) به آن فرد سؤال كننده، جبران شده است؛ ولى تصميم گرفت تا ديگر فتوايى ندهد. در