125«گفته مىشود اين بنا (مسجد الرأس) در دوران زندگى علاّمه سيد بحرالعلوم، براى دومين بار، احداث شده و ايشان به برخى از نزديكان و خواص خود مىگفت: «اين مسجد محلّ قبر سرِ امام حسين (ع) است و بناى مسجد در اينجا به همين دليل مىباشد.»
از آنچه گذشت، بر ما روشن شد كه بناى مسجد، يا منسوب به غازان (متوفاى سال703ه.) است و يا شاه عباس صفوى اوّل (متوفاى سال 1038ه-.) ؛ اگر فرضيۀ نخست را درست بدانيم، بعيد به نظر نمىرسد كه شاه عباس، برخى از تعميرات و اصلاحات را بر روى مسجد انجام داده باشد، همانگونه كه مانند اين تعميرات را بر روى ساختمان پيشين روضۀ حيدرى، در اوايل قرن يازدهم انجام داد.
و در صورت درستى هر دو فرضيه، قدمت و ديرينگى بنا، اجازۀ اجراى برخى از بازسازىها بر روى ساختمان را در هر دو زمان مىدهد. از آنجمله آنچهكه «شيخ جعفر محبوبه» از كتاب فارسى «تاريخ نادرى» نقل مىكند - كه آن را ترجمه كردهام -: «رضيه سلطان بيگم دختر مرحوم شاه حسين كه همسر نادر شاه بود، دو هزار نادرى به ساختمان مسجد جامع - كه در كنار قبر سر امام حسين (ع) قرار داشت - كمك كرد.»
و نقل كرده است: «اين كار در سال 1156ه. يعنى سال طلا كارى گنبد شريف انجام شد.»
و نيز گفت: «در دورۀ سلطان عبد الحميد عثمانى ديوارهاى آن - يعنى مسجد الرأس - رنگ شد و منبرى از جنس سنگ مرمر در آن كار گذاشته شد و به اهل سنّت اختصاص يافت و پس از انهدام حكومت عثمانى، كار بر روى آن متوقف شد. سپس دولت به آبادانى و بازسازى آن اقدام كرد.»
بعد از گذشت اين فاصلۀ زمانى و روند طولانى ساخت اين مسجدِ مقدس - كه دست كم چهار قرن و شايد هشت قرن به طول انجاميد و با همۀ اصلاحات و تغييراتى كه بر روى آن انجام شده بود - به نزديك آن رفتم و متوجه شدمكه تنها يك سوم شمالى آن ناتمام است و در مورد بقيۀ بنا، در كتاب «ماضى النجف» آمده است:
«پنج متر از ساختمان مسجد تخريب و به خيابان پيرامون حرم مطهّر افزوده شد و برخى از ستونهاى آن فرو ريخت و آن مقدار كه خراب شده بود با همان سبك معمارى پيشين بازسازى گرديد. شنيدم آيت الله العظمى ميراز محمد حسين نائينى و پس از آن آيت الله العظمى سيد جمال الدين هاشمى گلپايگانى و بعد از وى فرزندش آيت الله سيد محمد جمال هاشمى امام جماعت اين مسجد بودهاند. پس از سيد محمد جمال هاشمى، فرزند فاضلش علامه سيد هاشم هاشمى عهده دار اين مسؤوليت بود حكومت