30پيشاپيش آنان على(ع)نيز به حضرت كمك مىكردند. على(ع)در حالى كه كار مىكرد چنين مىفرمود:
همسان نيست، آن كسى كه در مسجد كار مىكند. و در حال قيام و قعود، به رنج و زحمت مىافتد، با آن كسى كه گردوغبار را براى خود مانع مىپندارد (يعنى با خود مىگويد: «اگر كار كنم گردآلود مىشوم.»)
به هر حال مسجدى كه پيامبر ساخت، در ابتداء با طول و عرض 35*30 متر بود، ولى پس از مدّت زمانى، بخش ديگرى توسط پيامبر به آن اضافه شد، كه در مجموع به (57*50) متر رسيد.
وليكن بعد از رحلت پيامبر اسلام(ص)و در زمان قدرت عمر بن خطاب، وى مساحت مسجد را از سه طرف توسعه داد. يعنى از نواحى جنوبى، غربى و شمالى مسجد، پنج متر اضافه كرد، ولى در ناحيه شرقى، چون خانههاى زنان پيامبر(ص)در آنجا بود، تغييرى صورت نداد.
مجدّداً در زمان حكومت عثمان و بدستور وى مسجد را خراب كردند و در توسعه آن به همان مقدارى كه عمر بن خطاب اضافه كرده بود، عمل نمودند.
به هر حال كيفيت مسجد همچنان باقى بود تا زمام حكومت به دست وليد بن عبدالملك رسيد، وى همه مسجد را خراب كرد و از تمام جهات چهارگانه، حتّى ضلع شرقى (كه خانه زنان پيامبر در آن بود) مسجد را توسعه داد و بدين گونه قبر شريف حضرت ضميمه مسجد شد.
و باز به شهادت تاريخ، مسجد تا سال 266 هجرى به همين شكل باقى بود، تا آنكه مهدى عباسى ازناحيه شمال، مقدارى به مساحت آن اضافه كرد.
ولى در سال 654 هجرى، با برافروخته شدن شعلههاى آتش، مسجد رسولالله در يك آتشسوزى مهيب سوخت، به شكلى كه حتّى منبر نبوى، درها و هر چيزى كه در مسجد بود، آتش گرفت و از بين رفت و سقف آن نيز فرو ريخت. وليكن بعد از شش سال و در زمان حكومت ظاهر بيبرس و به دستور وى، مسجدالنبى(ص)به همان شكلى كه قبل از حريق بود، ساخته شد.
كيفيت ساختمانى مسجد كه در زمان ظاهر بيبرس ساخته شد، تا سال 886 هجرى باقى بود ولى در همان سال بر اثر صاعقه شديدى مسجد ويران شد و تنها چيزى كه از آن باقى ماند، حجره پيامبر و قبّهاى در صحن آن بود. ليكن بعد از اين حادثه غير منتظره، ملك اشرف با تجديد بناى آن و حتى بهتر از سابق، مسجد را براى استفاده عموم آماده ساخت.
وليكن در قرن دهم، مسجدالنبى(ص)نياز تازهاى به تعمير پيدا كرد، كه سلطان سليم عثمانى آن را ترميم، و محرابى براى آن ساخت كه هم اكنون موجود و در جانب غربى منبر پيامبر واقع شده است.
در قرن سيزدهم نيز سلطان محمود عثمانى گنبد سبزى بر بالاى مسجدالنبى(ص)بنا كرد، و در اواخر همين قرن يعنى در سال 1265 هجرى، مسجد مجدداً نياز به تعمير پيدا كرد كه به دستور