٢٠در اينجا خاطرهاى برايتان نقل كنم و آن اينكه: در سالى به موسم حج رفته و به دانشگاه مدينه مىروند و به آنها تفسير مجمعالبيان را هديه مىدهند آنها هم متقابلاً تفسير فتحالقدير / شوكانى را به ايشان مىدهند: شوكانى كسى بود كه ابتدا وهابى بود و بعد زيدى مسلك شد. تفسيرى كه نوشته بيشتر روايى است يعنى در آن از احاديث بسيار استفاده كرده است.
آن وقت در آن كتاب در مورد آيه (يٰا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...) به نقل از ابن مسعود آورده است كه: بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ (فى ولايه على بن ابىطالب). يعنى اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از جانب خدايت بر تو نازل شده كه اين در مورد ولايت على عليه السلام است.
از اين دست موارد كه عامه در احاديثشان نسبت به ولايت على عليه السلام و غدير و آن حادثۀ مهم اشارات و روايات آوردهاند زياد است و اين را مىشود گفت جزو آخرين موارد است كه در تفاسير مورد قبول ايشان آمده است.
شما اگر نگاهى به كتاب الغدير / مرحوم علامه امينى و يا كتاب المراجعات / سيد عبدالحسين شرفالدين موسوى بيفكنيد متوجه مىشويد ما چقدر احاديث فراوانى از ناحيه علماى عامه در مورد اين مسأله داريم. ١ اما صرف نظر از اين مباحث لازم است تا در اينجا اين پرانتز بزرگ را ببنديم و به ادامه بحث پاسخ به اشكالات بپردازيم.
يادتان باشد گفتيم اشكالى كه به آيه ۵۵ / مائده دارند به صورت جمع آمدن ضماير و افعال اين آيه است. يعنى اگر تنها كسى كه انگشتر را در هنگام نماز به فقير بخشيده على عليه السلام بوده پس چرا آمده (يُقِيمُونَ الصَّلاٰةَ) و آمده (هُمْ رٰاكِعُونَ) اينها همه جمع است و بر بيش از يك نفر دلالت مىكند.
اينجا خود زمخشرى كه از علماى صاحب رأى در تفسير نزد اهل سنت است جواب داده كه درست است كه بصورت جمع آمده ولى در يك مورد خاص است. يعنى