33مدينۀ مُشرّفه كه در آن بحرى است مملو از جواهر دُرر و جنّتى است محتوى به انواع ازهار و انوار غُرر 1، از تواريخ مدينة - اللّٰه اعلم - چيزى نمانده الاّ آنكه به نظر شريفش رسيده و از احوال مسجد شريف و مواطن و مواضع مُتبّرك منيف چيزى نخواهد بود الاّ آنكه به او رسيده و او را ديده و لهذا در بيان مقصود به ترجمۀ كلام شريفش اقتصار 2 نموده به كتاب ديگر رُجوع نيفتاد، ليكن به اندك تصرّف خالى از خلل و اجحاف كه مصلحت اختصار و ايجاز مقتضى و موجب آن بود و آن تصرف، اندك نيز نيست الاّ تقديم و تأخيرى و حذف بعضى از احاديث كثيره در مضمون واحد و اكتفا نمودن از آن مجموع بر يك حديث ياد و حديث يا بيشتر از آن به حسب اقتضاى مقام و استدعاى كلام.
چون بعد از تحسين نيّت و تلخيص امنيّت 3 و تقديم استخارت در اين كتاب كه محتوى است بر ذكر رسول - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - و كثرت تكرار آن كه:
«هُوَالْمِسْك ما كَرّرْتَهُ يتضوع» و ذكر محلّ و مُوطن آن حضرت - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - كه مُحبّان مُشتاق و گرفتاران هاويۀ 4 و 5فراق را به آن سر منزل رسيدن و خاك پاك عتبۀ عليۀ آن رابر ديدۀ غمديده كشيدن و بوى خوش آن تربت طيبّه را بر مشام دل و جان شميدن بهترازدرآمدن جنّت عدن وديدن حورعين و استشمام نمودن روح و رياحين است.
يٰا خَيْرَ مَنْ دفنت بالقاع 6 اعظمه [ا - ب]فَطاب مَن طيَبهُنَّ الْقَاعَ والأكَمنفسي الفداءِ لِقبرٍ أنت ساكنه فيه العفاف و فيه الجود والكرم
شروع كرده شد، اميد است كه به حسن قبول و به حرمتِ رسول - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - مقبولِ قلب مؤمنان گردانيده؛ متصدى آن را به صواب جزيل و اجر جميل مُشرّف و ممنون گرداند - بِفَضْلَهُ و كَرمِه.
اين كتاب به سبب اشتمالش بر اخبار و آثار بسيار مسما است به «اخبار حسينه در اخبار مدينه» 7و مشتمل است بر هشت باب.
باب اوّل - در اسماى مدينه و فضيلت آن معدن سكينه و بعضى فوايد ديگر كه مُتعلق است به آن بلدۀ شريفه.