41سمت چپ محراب قرار دارد. 1
4. استان حمص
اين استان در وسط سوريه قرار دارد و مركز آن شهر حمص است كه سومين شهر سوريه به شمار مىرود. نام اين شهر در دوران سلوكيان «ايميسا» بود و اعراب آن را تعريب نموده و حمص گذاشتند. تاريخچه آن از شهرهاى همجوار آن قطنه وقادش جديد تراست. در سال 331 ق.م اسكندر مقدونى اين شهر را به تصرف خود درآورد و بعدها تحت سيطره جانشينان وى قرار گرفت و در سال 262 ق.م امپراتور سولاتا آن را به تصرف خود درآورد و در دوران وى زبان يونانى، در كنار زبان آرامى، در اين شهر رايج گرديد. در دوران حكومت سلوكىها، خاندان امراى محلى «شمسى گرام» بر اين شهر سيطره داشتند، پس از اين كه رومىها سرزمين شام را از دست يونانىها خارج گردند، امراى محلى قبلى جايگاه خود را حفظ نموده و توانستند قدرت خود را حفظ نموده و با رومىها ارتباط محكمى برقرار سازند، اما ديرى نپاييد كه شاهزاده اسكندر فرزند شمسى گرام در سال 31 ق.م مورد غضب مارك انتونيوس امپراتور روم قرار گرفت و به روم تبعيد شده و در همانجا به قتل رسيد و پس از وى جامبليق دوم و شمسى گرام دوم و سپس عزيز و سهيم به قدرت رسيدند. در قرن اول ميلادى قدرت اين خاندان رو به افول نهاد و خاندان امراى باسيانوس به قدرت رسيدند.
با ظهور آيين مسيحيت، اين آيين به وسيله سنت پيتر و يوحناى انجيلى در حمص منتشر شد و اولين كليساى اين شهر به نام كليساى ام الزنار در سال 59 م. بنا شد. بعدها با انتشار آيين مسيحيت در امپراتورى روم و به وجود آمدن امپراتورى روم شرقى يا بيزانس، هيلانه مادر امپراتور كنستانتين دستور داد تا كليساى بسيار بزرگى در حمص بنا نهند كه مسعودى آن را ديده و توصيف كرده است.