194خلفا كاسته شد و خليفه عملاً يك مقام تشريفاتى بيش نبود. متأسفانه خلفا غرق در خوشگذرانى و هوسرانى شده بودند و گسترش ظلم و بيدادگرى و خودكامگى مشهود بود، به همين جهت قيامها و نهضتهاى علويون نيز گسترش يافته بود. شيوۀ علويون در اين مقطع اين بود كه از كسى نامى نبرند و مردم را به رهبرى شخص برگزيدهاى از آل محمد دعوت كنند. زيرا سران نهضت مىديدند كه امامان معصوم آنان در قلب پادگان نظامى «سامراء» تحت مراقبت و مواظبت شديد قرار گرفتهاند و دعوت به شخصى خاص، باعث قطع حيات او مىگردد.
شدت و ضعف اين قيامها با عملكرد خلفا ارتباط داشت، به عنوان نمونه در دورۀ حكومت «منتصر» كه تا حدى به خاندان امامت گرايش داشت و كسى در زمان او متعرض شيعيان نمىشد قيامى صورت نگرفت اما روى هم رفته در فاصلۀ سال 219 تا 270 قمرى تعداد 18 قيام را ثبت كردهاند كه نوعاً توسط حكومت عباسى سركوب شدهاند.
علل شكست اين قيامها در ضعف رهبرى و نداشتن برنامهريزى صحيح و تاكتيك مناسب بود. بر خلاف منتصر، در بين خلفاى معاصر امام هادى عليه السلام بيش از همه متوكل نسبت به بنىهاشم بدرفتارى و خشونت روا مىداشت و اموال دوستداران على عليه السلام را مصادره و آنان را از بين مىبرد.
از اين رو امام هادى عليه السلام به ويژه در زمان متوكل، فعاليتهاى خود را به صورت سرّى انجام مىداد و در