170امامت اهل بيت عليهم السلام دانستهاند. گذشته از نيت پليد مأمون در واگذارى ولايتعهدى به حضرت، سفر حضرت رضا عليه السلام به خراسان از جهت فرهنگى، سياسى و اجتماعى براى گسترش و تحكيم تشيع و احقاق حق و ابطال باطل و دفاع از حقوق شيعيان نقش به سزايى داشت. حوادث و معجزاتى هم كه در مسير راه مدينه تا خراسان و در خود خراسان از آن حضرت ديده شد، پايگاه مردمى آن حضرت را چند برابر نمود، موقعيت خاندان رسالت را در نظر مردم بسيار بالا برد و به عكس دشمنان و مخالفان را رسوا ساخت. امام براى پذيرفتن مقام وليعهدى شروطى قائل شدند و فرمودند: «هرگز نه كسى را به مقامى گمارند و نه كسى را عزل كنند و نه رسم و سنتى را نقض و نه چيزى از وضع موجود را دگرگون سازند و از دور مشاور در امر حكومت باشند»
اين همه نشان دهندۀ مواضع امام عليه السلام در خنثىسازى نقشههاى مأمون است. به راستى اگر مأمون امام را حجت خدا و داناترين فرد مىدانست چرا مىخواست نظر خود را به وى تحميل كند و اگر قرار بر تحميل بود چرا خلافت را به ايشان تفويض نكرد! البته دانايى و پارسايى امام بر كسى پوشيده نبود. امام رضا عليه السلام آفرينندۀ پيكار مبارزات فكرى بزرگ در برابر تهاجمات عباسى براى روشن كردن انحرافهاى فكرى در اسلام بودند. در مناظرات مختلفى كه با تمهيدات مأمون براى شكست حضرت مهيا مىشد، همواره پيروز و سربلند بودند. علم و دانش او بسيار بود، احاديث بسيارى در كتب شيعه از او نقل شده است، كتاب