169پيامبر صلى الله عليه و آله سخن مىگفت و دشنام و لعن به معاويه را رسمى كرد و فدك را كه از فاطمۀ زهرا عليها السلام غصب شده بود به علويان بازگرداند و با علويان در ظاهر انعطاف و علاقه نشان مىداد هر چند در فسق و فجور از ديگر خلفاى عباسى چيزى كم نداشت. از آنجا كه شورش علويان تهديدى جدى براى حكومت مأمون محسوب مىشد، او با در پيش گرفتن تاكتيكى به فكر افتاد با طرح واگذارى خلافت يا ولايتعهدى به امام رضا عليه السلام پايههاى لرزان حكومت خود را تثبيت كند. بهترين شاهد مكر و تزوير مأمون نپذيرفتن پيشنهاد از سوى امام عليه السلام بود، چرا كه اگر مأمون در گفتار و كردار خود صادق مىبود، هرگز امام كه به حق شايستۀ آن مقام بودند، طفره نمىرفتند. امام رضا عليه السلام به مأمون فرمودند: قصد تو از اين كار اين است كه مردم بگويند، على بن موسى از دنيا روى گردان نيست. اين دنياست كه بر او اقبال نكرده، آيا نمىبينيد كه چگونه به طمع خلافت، وليعهدى را پذيرفته است. 1امام رضا عليه السلام با بىميلى و به اجبار توسط مأمون از مدينه به مرو در خراسان احضار شد. در طول مسير كه از شهرهاى بصره، خرمشهر، اهواز، اراك، قم، رى و نيشابور مىگذشت، شيعيان كه علاقهمند حضرتش بودند به استقبال مىشتافتند و بهره مىگرفتند، حديث سلسلةالذهب يكى از هداياى سفر حضرت رضاست كه شرط نجات بخشى انسانها را توحيد مدارى و اعتقاد به