168معاصر با خلافت هارون الرشيد، پنج سال معاصر با خلافت «محمد امين» و پنج سال آخر نيز معاصر با خلافت عبداللّٰه المأمون بود.
موقعيت امام رضا عليه السلام در مدينه، همۀ علما و شخصيتهاى سياسى و اجتماعى حجاز را تحت الشعاع قرار داد، مردم در همۀ شئون مادى و معنوى، ايشان را مرجع و پناهگاه خود مىدانستند و نور وجود ايشان چون خورشيدى بر قلبها مىتابيد و حضرت هفده سال از دوران امامتش را با چنين اجلال و اكرامى در مدينه زيست و سه سال آخر از امامت خود را بنا به درخواست مأمون به خراسان رفتند.
موضعگيرى امام عليه السلام در برابر هارون، مانند موضع پدر بزرگوارشان بود و هرگز حكومت هارون را تأييد نكردند.
پس از آن در حد فاصل خلافت امين و مأمون كه دو برادر درگير جنگهاى داخلى شدند، ايام آزادى نسبى امام و فرصت مناسبى براى فعاليت علمى و فرهنگى آن حضرت بود. امام از اين آزادى كمال استفاده را در جهت تربيت شاگردان و رسيدگى به امور شيعيان و تبيين اصول تشيّع و تهذيب و تكميل احاديث خاندان نبوّت و مناظره و مباحثه با غير مسلمانان نمودند و قدمهاى ماندگارى در تعميق، تحكيم و گسترش تشيع برداشتند. مأمون در ميان خلفاى عباسى از همه داناتر و مكارتر بود و از فقه و علوم ديگر آگاهى داشت، مأمون مىكوشيد با برخى از كارها، شيعيان و طرفداران امام را به خود علاقهمند سازد، مثلاً از شايستهتر بودن اميرمؤمنان على عليه السلام براى جانشينى