160دستور داد مهر آن را بشكنند و سر آن را باز كنند؛ وقتى بقچه را باز كردند؛ ديد همان لباسى است كه به او هديه داده است.
خشم هارون فرو نشست و به على بن يقطين گفت:
پس از اين، هرگز سخن هيچ بدگويى را دربارۀ تو باور نخواهم كرد؛ آنگاه دستور داد جايزۀ ارزندهاى به او دادند و شخص بدگو را خواست. آن مرد به دربار هارون آمد؛ در حالى كه از ترس به خود مىلرزيد؛ چون به چشم خود ديده بود لباس را به موسى بن جعفر بخشيده؛ ولى اينك همان لباس پيش چشم او بود. به دستور هارون، مجازات سختى براى او در نظر گرفتند تا ناسپاس نباشد و نمكدان شكنى نكند. 1