33داشت. بعد از آن كه به سراشيب رسيديم صحراى منجيل نمودار گشت. جمعى از سادات و علما و كدخدايان طارم سفلى كه از خدادادخان حاكم خود راضى و از اصلانخان و شاهورديخان و كربلايى مصطفى طارمى شاكى بودند به هيئت اجماع در كنار راه ايستاده بودند، شرح حال خود را بيان كردند كه اين سه نفر خانۀ ميرزا يعقوب مباشر را غارت كرده، محصول او را ضبط نمودند و انواع تعديات را كردهاند. از آنها كه گذشتيم احمدخان منسوب امير الامراء العظام عبداللهخان والى با دو يدك و چهار شاطر و چند سوار قزوينى از جانب والى آمد. خيمهها را در صحراى منجيل كه مشحون از اشجار زيتون است زده بودند پياده شده استراحتى كردم. باد منجيل كه معروف انفس و آفاق است وزيدن گرفت، طورى شديد بود كه عمود خيمه را در حالتى كه در خواب بودم شكست، ولى بحمدالله بخير گذشت. شدّت هُبوب رياح آنجا به دحدى است كه اغصان اشجار زيتون را متمايل به جنوب كرده است زيرا كه مجرى و مهب اين بار به واسطۀ آن كه طرف شمال آن جبار است منحصر به سمت اين اشجار است و بدين جهت متمايل به جنوب شدهاند، اگرچه شدت وزيدن رياح خاطرها را مشوش دارد، ولى در تابستان اگر اين باد نباشد از كثرت پشه نمىتوان ايست و زيست كرد. از اول غروب اهتزاز و شدت باد كم شده، شب آرام گرفت. عصرى سادات طارمى آمده تلگراف مكتوبى خدمت نوّاب اعتضادالسلطنه خواستند نوشته دادم، پس از آن سوار شده به تماشاى صحرا و رودخانه رفتم، قريۀ منجيل قريۀ معتبرآبادى است و نزديك ملتقاى نهر شاهرود و قزلاوزن واقع است از آن به بعد رودخانه را سفيد رود مىگويند، و پُلى كه هفت طاق دارد در نهايت استحكام بر روى آن ساختهاند كه از آنجا به سمت گيلان مىروند و بناى اين پل را سركار اعليحضرت اقدس شاهنشاهى - ارواحنا فداه - در سفرنامۀ فرنگستان كه از راه رشت تشريففرما شدند بدين عبارت رقم زد، كلك دُرر سلك مبارك فرمودهاند: «در سوابق ايام پل چوبين بر روى آن بود كه قوافل را عبور از آن بسيار صعب و دشوار بود، حال چند سال است كه از وجوهات خزانۀ دولتى پُلى در نهايت استحكام به توسط حاجى ملا رفيع بر روى رودخانۀ مزبور ساخته شده است، انتهى». رودخانۀ سفيدرود مابين لاهيجان و رشت به بحر خزر مىريزد. در يمين آن بلوك رحمتآباد است و در يسار آن رودبار زيتون.