23
آيۀ دوم:
«وَ جَعَلُوا لِلّٰهِ شُرَكٰاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَ بَنٰاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا يَصِفُونَ* بَدِيعُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ أَنّٰى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ لَهُ صٰاحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » 1؛ «و براى خدا به دروغ و از روى جهل، پسرانى و دخترانى ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصيف مىكنند! او پديدآورندۀ آسمانها و زمين است؛ چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد؟! حال آن كه همسرى نداشته، و همه چيز را آفريده؛ و او به همه چيز داناست.»
«وَ خَرَقُوا لَهُ» ؛ يعنى دروغ سازى كردند. مراد آيه اين است كه به دروغ براى خداوند، پسران و دخترانى ساختند.
از اين آيه هم مىتوان پايين بودن سطح فرهنگ بتپرستان را فهميد كه چگونه دچار خرافات شده بودند و خدا را در حدى تنزل دادهاند كه مىتواند صاحب فرزند باشد، در صورتى كه فرزند داشتن لازمهاش همسر داشتن است و در آيۀ 101 انعام، همسر داشتن را نفى كرده است. و نيز از اين آيه مىتوان فهميد كه يهود و نصارا نيز مشرك هستند؛ چون در ابتداى آيه، سخن از اين است كه مشركان براى خدا شريكانى از جن قرار دادند و در ادامه مىفرمايد : براى خدا پسر و دختر تراشيدند كه مراد از دسته اوّل، اهل كتاب و مراد از دسته دوم مشركان هستند. و ظاهر «خَرَقُوا» ؛ يعنى مشركان كه بر دو دستهاند؛ يك دسته معتقد به پسر و دستهاى معتقد به دختر داشتنِ خدا هستند.