81فرازهاى تاريخى چنين واكنشهايى مىتواند ما را به تلاشهاى جنگجويانۀ اكثريّت سران قريش - كه تعيينكنندۀ خطّ مشى نهايى مهاجمان مكّى بوده است رهنمون سازد.
سند شمارۀ 9 :
واقدى مىنويسد:
«قال حكيم بن حِزام: و كنّا في خباء لنا على جَزور نشوي من لحمها... و لقينى عُتبة بن رَبيعة، فقال: يا أبا خالد! ما أعلم أحداً يسير أعجب من مسيرنا، إنّ عيرنا قد نجت و إنّا جئنا إلى قومٍ في بلادهم بَغياً عليهم لأمْرٍ حُمّ؛ و لا رأي لمن لا يطاع، هذا شؤم ابن الحَنْظَلِيَّة». 1«حكيم بن حزام گويد: در خيمۀ خود بوديم و مىخواستيم از گوشت شتر، كباب تهيّه كنيم كه ناگاه خبر را شنيديم و اشتهاى ما كور شد. بعضى به ديدار بعضى ديگر مىرفتند. عتبة بن ربيعه مرا ديد و گفت:
اى ابوخالد! هيچ نمىدانم كسى راهى عجيبتر از راه ما پيموده باشد. كاروان ما نجات يافت و ما به قصد ستم بر گروهى به سرزمينهاى ايشان آمدهايم و اين كارى است دشوار و كسى كه اطاعت نشود نظرى ندارد. اين شومى و نافرخندگى ابوجهل است.»
تأكيد بر اينكه: «ما به قصد ستم به سرزمينهاى ايشان» يعنى مسلمانان آمدهايم، به خوبى مىتواند به عنوان يك سند مهمّ تاريخى در تلاش جنگجويانۀ قريش، مورد تأمّل و استناد تاريخى قرار گيرد. به اين اسناد بنگريد:
سند شمارۀ 10:
واقدى مىگويد:
«قال أبو جهل: ما هذا عن أمر عُتبة قد كره قتال محمّد و أصحابه. إنّ هذا