52نيست كه در ماههاى حرام قتال صورت گيرد و «يحلف على ذلك لأنّ الآيات الّتي وردت بعدها عامة في الأزمنة، و هذا خاص، و العام لا ينسخ الخاص باتفاق...». 1 بوى مدينۀ آن دوران را به مشام ما مىرساند. به زعم حقير، اين استشمام، ابنعربى را در «احكامالقرآن» به نظر عطا متمايل كرده و از هدف پيامبر صلى الله عليه و آله ، كه در ماههاى حرام يا غيرحرام آنگونه كارها ناشايست است، پرهيزكارانه برخورد كرده كه:
«فإذا فعلتم ذلك كلّه في الشهر الحرام تعين قتالكم فيه». 2قتل «عمروبن حضرمى» كبريتى بود كه بهانبار آن همه تعصّباتِ سرخورده زدهشد و قريشيان كه در دل، نگران حال بازرگانى راه شمال بودند و اساساً نمىتوانستند با مسلمانان زندگى كنند، مترصّد زمانى شدند كه بتوانند با حمله به مدينه، بساط آيين و تعليمات يكتاپرستى پيامبر صلى الله عليه و آله را برچينند و خود را از دغدغۀ آن برهانند. بدين لحاظ فشارهاى تبليغى خود را چنان گسترش دادند كه محيط حجاز و زندگى صدها قبيله و طايفه كه در اين مسير قرار داشتند، در معرض مخاطره قرار گرفت و موجب تشنّج روزافزون محيطهاى اجتماعى مردم تحت دو نظامِ «قشريّت بت» و «تعقّل خلق و خالق» گرديد.
محمّد صلى الله عليه و آله ديگر يك شخص نبود كه با او دشمنى يا دوستى كنند. او به صورت يك جريان و يك نظام جديد در جزيرةالعرب، نمىتوانست بقاياى پوسيدۀ جاهليّت را گردن نهد. مسلمانانِ حول او نيز تكتك مدّنظر قرار نمىگرفتند. آنها جزيى از همان دينى بودند كه در برابر همۀ اديان جزيرةالعرب قرار گرفته بودند.