50ترديدى نبايست داشت كه شأن نزول اين آيه، پيامد سريّۀ «عبداللّٰه بن جحش» و انتشار خبر اعمال او و واكنش شديد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ديگر مسلمانان مدينه است. 1آيه، جمعبندى نظر نهايى اسلام از تحليل واقعه محسوب مىشود:
آيه، ارتكاب به هر نوع قتلى را در ماههاى حرام، گناه شمرده است؛ ولى بتپرستان كينهتوز قريش را مخاطب قرار مىدهد كه كارهايى كه شما نسبت به مردمى كه مسلمان شدهاند، روا مىداريد، گناه و خطاى بزرگى است. بازداشتن مردم از راه خدا، مانع شدن آنها از انجام مراسم مذهبىِ خاصّ خودشان، شكنجهدادن افراد به خاطر عقيده و ايمانشان، زندانىكردن افراد به خاطر انديشههايشان، بىحرمتى به مسجدالحرام و بالاخره فتنهانگيزى ميان مردم، كمتر از خطاى قتل نيست. و بايد دانست كه «مشركان پيوسته با شما در كارزار هستند؛ تا اگر بتوانند شما را از ايمان و اعتقادتان به خداوند يكتا بازگردانند».
اين آيه منشأ تحوّل بزرگ فكرى ميان مردم جزيرةالعرب گرديد:
اسلام، «قتل» را گناه مىداند؛ ولى اين خطا، از كينهتوزى و فتنهانگيزى بنىآدم برمىخيزد. اگر اين صفات ناپسند از بين نرود، انسان حرمتى نخواهد داشت و ديگر نمىتوان از ناپسندبودن كُشت و كشتار دم زد. آنچه مبناى اين اصالت و احترام به حقوق انسان است، داشتن ايمان به اين حقيقت است كه منشأ شر، شرك و خودخواهى و منشأ خير، ايمان به وحدانيّت و بقاى نفس انسانى است.
قراردادهاى اجتماعى عصر جاهلى، مبتنى بر منافع دنيوى قبايل بوده است؛ ولى آيين منِ پيامبر، «خدا» را مبناى حق مىداند و اخلاق، بر تزكيۀ نفس و تهذيب روح و اعتلاء انديشه استوار است.
شما از حرمت ماه حرام سخن مىگوييد و من از حرمت حقوق انسان. چگونه ممكن است مردمى كه به آزار ديگر مردمان مىپردازند و همهچيز را در چهارچوب