41صورت عينى و نمادين ارائه مىدهد.
در جريان مناسك حج، فرهنگهاى جوشيده از عادتها و سنتهاى قومى و اقليمى، از تنگناى قالبهاى هويتهاى ملى و ناسيوناليستى بيرون مىآيد و در رسيدن به هويت جمعى اسلامى و فرهنگ فطرى انسانى به كار گرفته مىشود. و اين به دليل خاستگاه ثابتى است كه فرهنگ فطرى در وجود انسان دارد.
در مراسم حج، انسانها از هر نژاد و اقليم و ملتى كه باشند، بدون آن كه چيزى از ارزش فرهنگها و عادتها و رسوم اختصاصى خود را - كه در زمينۀ مسائل مربوط به شكل زندگى دارند نه محتوى و برنامه - از دست بدهند، اصالت بخش زير بنايى فرهنگ انسانى را، كه همان فرهنگ توحيد خالص ابراهيمى است، درك مىكنند و در طى مناسك، آن را جذب فكر و عقيدۀ خويش مىنمايند.
در حقيقت، حج يك دورۀ آموزشى براى انتقال فرهنگها و آشنايى با فرهنگ فطرى انسانى براى راهيابى به هويت مشترك فرهنگى اسلام است تا تودههاى ميليونىِ آموزش ديده در بازگشت به كشورهاى خود، پس از آن كه دو باره لباسها و شكلهاى اختصاصى و قومى و اقليمى خود را باز مىيابند، هويت اسلاميشان و فرهنگ مشترك فطريشان به مثابۀ شجرۀ طيبه ثابتى باشد كه فرهنگهاى اختصاصى و هويتهاى قومى چون شاخههاى پيوسته به تنۀ آن درخت، هر جا و هر زمان، ميوۀ وحدت و سيادت و قدرت و تعالى ببار آورد. 1