58
حتى أفاض محرماً حماره
مستقبل القبلة يدعو جاره
و الاغ ابوسياره چندان مشهور شده بود كه در مثل مىگفتند: سالمتر از الاغ ابوسياره.
ابوالحسن الأثرم به نقل از ابوعبيده گفته است: گمان مىكنم (الاغ او) چاق بوده است. محمد بن حسن مىگويد: الاغ ابوسياره مدت چهل سال زندگى كرد و دچار هيچ بيمارى نشد و براى همين مىگويند: سالمتر از الاغ ابوسياره.
زبير بن بكار، در نقلى كه فاكهى از وى آورده، مطلب شگفتى دربارۀ نسب ابوسياره و نيز در انتقال اجازه مردم از صوفه به عدوان آورده است. او به نقل از زبير بن ابوبكر مىگويد: ابراهيم بن منذر، از عبدالعزيز بن عمران، از عقال بن شَبَّه نقل كرده كه مىگفت:
اجازۀ مردم براى عرفه همچنان در اختيار صوفه بود تا اين كه عدوان آن را از ايشان گرفتند و خود عهدهدار شدند و در اختيار آنان بود تا به قريش رسيد. از اين گذشته، مراسم حج تغيير كرده بود، قريش همراهان خود را از مزدلفه حركت مىدادند ولى ابوسياره قيسىها را از عرفه به كوچ وا مىداشتند. ابوسياره از خاندان عبد بن معيص بن عامر بن لؤىّ بود و قيسىها در واقع دايىهاى او بودند. اين خبر از آن جهت شگفت است كه به نظر مىرسد ابوسياره از قريش است و اين كه اجازۀ كوچ از صوفه به عدوان منتقل شد، حال آن كه مىدانيم صوفه همچنان تا آمدن اسلام، اجازۀ حركت مردم از عرفه را در اختيار داشتند و آخرين نفر از ايشان كه اجازه داشت - بنا به گفتۀ ابناسحاق و ديگران - كرب بن صفوان بوده است. و اما اين كه در اين خبر آمده است كه قريش مقام اجازهدارى را از عدوان گرفتند، گويا به گرفتن اين مقام از عدوان و صوفه به وسيلۀ قُصَىّ اشاره دارد كه پس از آن قصى نيز اين مقام را رها كرد.
فاكهى از خبر ابوسياره و نيز كوچ نمودن از عرفه و مزدلفه، مطالب ديگرى جز آنچه گفته شد، آورده است. او مىگويد: احمد بن سليمان از زيد بن مبارك، از ابوثور از ابنجُرَيج نقل كرده كه گفت: خدمتكار ابنعباس مىگويد: «حُمس» از عدوانىها بودند كه در مزدلفه اقامت مىكردند و از آنجا كوچ مىكردند. ابوسياره سوار بر الاغ خود، آنان