17
عماليق بوده كه در زمان آوردن اسماعيل به مكه توسّط ابراهيم، در اطراف مكه سكونت داشتند، مغايرت دارد. مسعودى همچنين يادآور شده، زنى كه اسماعيل با او ازدواج كرد، از عمالقه و (صدا) دختر سعد بوده است و نام پدر اين زن با زنى از عمالقه كه به روايت ابوجهم بن حذيفه، اسماعيل با او ازدواج كرد، اختلاف دارد.
سهيلى آنجا كه به معرفى مادرِ فرزندان اسماعيل مىپردازد، مىنويسد: اسماعيل را زن ديگرى از «كُدىٰ» بوده و اين زنى است كه ابراهيم با اين پيام كه: «به همسرت بگو آستانۀ در خانهات را عوض كن»، به اسماعيل فهماند كه او را طلاق دهد. سهيلى افزوده است: نام وى صدا بنت سعد بوده و يادآور شده است كه واقدى در كتاب خود (انتقال النور) اين مطلب را آورده و مسعودى نيز آن را ذكر كرده است.
ديگر آن كه فاكهى به سند خود از طريق واقدى، از ابوجهم بن حذيفه نقل كرده كه گفت: نگاه اسماعيل به دختر «مضاض بن عمرو» افتاد و از پدرش خواستگارى نمود و با او ازدواج كرد. ابراهيم به ديدار اسماعيل آمد، به درِ خانه كه رسيد، سلام كرد و گفت: درود و رحمت خدا بر اهل خانه. زن برخاست و پاسخش داد و خوشامدش گفت. ابراهيم پرسيد: زندگى، شير و گوسفندان شما چگونه است؟ همسر اسماعيل گفت: زندگى خوبى داريم، خداى را سپاس مىگوييم كه شير فراوان و گوشت بسيار و آب و بارندگى زياد داريم. گفت: كشت و زرع چگونه است؟ گفت: اگر خدا بخواهد محصول نيز خواهيم داشت. ابراهيم گفت: خداوند نعمتهاى شما را زيادتر كند!
ابوجهم مىگويد: پدرم مىگفت كه اگر كسى در غير مكه گوشت و آب را خالى مىخورد، دلدرد مىگرفت. سوگند مىخورم كه اگر ابراهيم كشت و زرعى در آنجا مىديد، براى بركت آن نيز دعا مىكرد؛ چرا كه آنجا زمين حاصلخيزى بود. ابراهيم عليه السلام از خوراكشان پرسيد. گفت: گوشت است و شير. سپس پرسيد: نوشيدنى شما چيست؟ گفت:
شير و آب. ابراهيم پرسيد: مىخواهى خداوند به غذاى شما بركت دهد يا به خوراك و نوشيدنىتان؟ زن گفت: پيادهشو و آب و غذايى بنوش. گفت: نمىتوانم [ از مركب]