103نقل از عمويش افلح بن عبداللّٰه بن معلّىٰ و او از پدرش و ديگر علما نقل كرده كه گفته است: قريش بطاح، خاندان كعب بن لؤىّ هستند و به اين دليل قريش بطاح نام گرفتند كه وقتى قريش سرزمين خود را تقسيم كرد، كعب بن لُؤىّ جلگهها را در اختيار گرفت و كعب و فرزندان و خاندانش، همان جا مستقر شدند. قريش ظواهر نيز خاندان خالد بن نضر و حارث بن مالك و قدد بن رجا و حارث و محارب (دو پسر فهر) و عوف بن فهر و درج و ادرم؛ يعنى خاندان تيم بن غالب بن فهر و قيس بن فهر و قدد و عامر بن لؤىّ مىباشند. و از اين جهت قريش ظواهر نام گرفتند كه در تقسيم سرزمين قريش، اطراف [ ظواهر] مكه به آنها تعلق گرفت و آنها در اطراف مكه سكونت گزيدند.
و زبير بن ابىبكر، از ابوالحسن اثرم، از هشام بن محمد بن سائب كلبى نقل كرده كه گفت: قريش ظواهر، شامل محارب و حارث (دو فرزند فهر) بودند و با [ خاندان] عامر بن لؤىّ و ادْرَم بن غالب همسايگى داشتند كه همگى خاندان كنانه را غارت مىكردند، و عمرو بن عبدِوُد بر آنها يورش مىبرد، ولى بالاخره [ خاندان] حارث بن فهر موفق شدند پس از آن، وارد مكه شوند. آنها از قريشِ بطاح و همپيمان مطيبىها مىباشند.
و اما قريشِ عاريه، از فرزندان سامة بن لؤىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر هستند. فاكهى به وجه تسميۀ اين نام نيز اشاره كرده و مىگويد: زبير بن ابوبكر گويد: فرزندان سامة بن لؤىّ كه قريشِ عاريه مىباشند، از اين جهت عاريه نام گرفتند كه از قوم خود عارى شدند و به مادرشان ناجيه، دختر جرم بن رُبّان كه همان «علاف» باشد، منسوب هستند. و وجه تسميه رُبّان به «علاف» اين است كه مىگويند وى نخستين مردى بود كه مخلوطى از عطر [ علافية] بر ريش خود مىماليد. نام اصلى ناجيه نيز ليلى است و به اين دليل ناجيه ناميده شد كه در بيابان خشكى تشنه شد و از سامة بن لؤىّ آب خواست، وى به او گفت: [ آب] رو به روى توست و سراب را نشانش داد تا بالأخره اين زن به آب رسيد و نجات پيدا كرد و ناجيه ناميده شد. و اما قريش عائده، شامل خاندان خزيمة بن لؤىّ بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر مىباشد. فاكهى وجه تسميۀ ايشان را به نقل از زبير ذكر كرده است و مىگويد: از اين جهت به [ خاندان] خزيمة