52است «سوق الليل»، 1 كشيده شده باشد، چرا كه پناه گرفتن در اين بارو، تنها در چنين صورتى معنا پيدا مىكرد. در اين دو كوه ياد شده، برجا مانده كه از اتصال بارو به آنها حكايت دارد.
قسمتهايى از بارو نيز در حال حاضر جزو خانههاى روبهروى آن قرار گرفته است؛ زيرا كسى در يكى از خانههاى منسوب به «رالكين»، 2 ديوارهاى پهناورى را به من نشان داد و به نقل از خويشان خود يادآور شد كه اين ديوار، بازماندۀ بارويى است كه در آنجا قرار داشته است. امروزه به همان جايى كه دروازۀ بارو بوده، «درب الدارس» و به اين دروازه «سور الجديد» مىگويند. همچنين مطلبى به خط عبدالرحمانبن ابىحرمى كاتب عطار قبالهنويس مكه ديدهام كه بيانگر همين مطلب است.
از دروازۀ باروى ياد شده از همان نبش دو خانۀ مزبور، پس از گودال تا ديوار قبله «مسجد الرايه»، فاصلۀ زمينى يكصد و بيست و سه ذرع و يك ربع ذرع آهنى و به ذرع دستى يكصد و چهل ذرع و شش هفتم ذرع است. و از محل دروازه باروى مورد نظر تا ديوار دروازۀ مسجدالحرام معروف به «باب بنىشيبه» فاصلۀ نهصد و بيست و نيم ذرع آهنى و يك هزار و پنجاه و دو ذرع دستى است. معلوم نشد كه اين باروهاى مكه، چه زمان ساخته شدهاند و چه كسى آنها را ساخته و يا بازسازى كرده است، ولى آگاه شدم كه «شريف ابوعزيز قتاده» 3 بن ادريس حسنى يكى از اجداد همان سيد حسن، آن را