53يمنى از اولاد قحطان را بر آنان مسلّط كرد و قدرت آنان را در اواخر قرن سوم يا اوائل قرن چهارم از ميان برد.داستان از اين قرار بود كه عمرو بن سماء كه نسبش به امرؤالقيس و سپس به يعرب بن قحطان مىرسيد،و منازل اينان در جنوب جزيرة العرب بود،به دليل سيل عرم به سمت شمال كوچ كردند.اين جماعت از شهرى به شهر ديگر آمدند و در هر شهر بر مردمان آن غلبه مىكردند و مىرفتند و به دنبال يافتن بهترين نقطه براى زندگى بودند.اينان آمدند تا به مكه رسيدند،و اين زمانى بود كه مضاض بر آن فرمانروايى مىكرد.جرهم حاضر به تسليم شهر نشدند و براى نبرد آماده گشتند.جنگ سهروز به درازا كشيد.پس از آن جرهم شكست خورد و جز كسانى كه آواره شدند،كسى از آنان زنده نماند.بدين ترتيب قحطانىها پيروز شده و امارت مكه در اختيارشان قرار گرفت. 1
آب و هوا و محيط مكه با تربيت قحطانىها و آنچه بدان عادت داشتند سازگار نبود.
آنان در جنوب جزيره در جايى سرسبز،با آب فراوان و زمينى مسطح زندگى كرده بودند.
بسيارى از تيرههاى اين جماعت به دنبال سرزمينى بودند كه بتوانند در آن زندگى كنند و به همين دليل به مهاجرت روى آوردند.گروهى از قحطانىها هم كه خزاعه نام گرفتند در مكه ماندگار شدند.بدين ترتيب بود كه خزاعه وارث حكومت مكه شد و بزرگ آن ربيعة بن حارثه امير گرديد.
در اين وقت شمارى از فرزندان اسماعيل كه در اين اختلافات،از جنگ خوددارى كرده و پيش از آن هم از رفتار دايىهايشان از جرهم رضايت نداشتند،و در ضمن،در اين مدت،به دوستى و يا دشمنى با قحطانى هم نپرداخته و انزوا و بىطرفى اختيار كرده بودند،همزمان با آرام شدن اوضاع و افتادن آن به دست خزاعه،نزد آنان آمدند و اجازه خواستند تا در كنار آنان زندگى كنند.آنان هم اجازه دادند.
زمانى كه امارت مكه به عمرو بن لُحىّ رئيس خزاعه رسيد،رئيس حكومت سابق جرهم در مكه،مضاض جرهمى، 2از او اجازه خواست تا در مكه سكونت كند.عمرو نپذيرفت و به قوم خويش اعلام كرد،هر كسى از جرهم كه به حرم نزديك شد،خون او