52به سكونت،آن را براى اين كار آماده سازد.
به نظر مىرسد كه در اين وقت،تنها مىتوان از خيمهها و چادرهاى مويين سخن گفت كه در درون وادى و حاشيۀ آن و نيز ميان شعبهاى مكه،گاه به يكديگر نزديك و گاه در حاشيۀ وادى،از هم دور مىبوده است.چادرها در لابهلاى كوهها به همان صورتى بوده است كه ما امروز در ميان برخى از باديه نشينان شاهد آن هستيم.
اختلاف ميانجُرهم وقطورا
چيزى نگذشت كه جرهم به دشمنى با قطورا برخاست.مضاض بن عمرو همراه با گروه خود به سمت سميذع حركت كرد،در حالى كه صداى شمشيرهاى آنان كه در عربى با فعل«تقعقع»ياد مىشود،بلند بود.همين امر سبب شد تا آن كوه را قعيقعان بنامند.
سميذع هم با تيره قطورا از مردان و اسبها(در عربى اجياد)بيرون آمدند و همين سبب شد تا منطقۀ آنان را اجياد بنامند.اين دو گروه در جايى به نام فاضح 1با يكديگر برخورد كرده و نبرد شديدى كردند.در اين نبرد سميذع كشته شد و قطورا بازگشت.پس از آن دو گروه دعوت به مصالحه كردند.
امارت مضاض
آنان سپس تا مطابخ 2رفته و در آنجا با يكديگر صلح كرده،حكومت را به مضاض ابن عمرو جرهمى سپردند و بدين ترتيب حكومت او بر مكه استوار گرديد. 3
خُزاعَه
امور بههمين منوال مىگذشت تاآن كه جرهم بيتاللّٰه را خوار شمرده و خداوند قبيلهاى