46است، و راه به درياى ديگر ندارد و آنها جدايش مىدانند.
و بعضى را عقيده اين است كه از زير به درياى ديگر راه دارد، به جهت كثرت رودخانهها كه به او مىريزد و تفاوتى در آب او به هم نمىرسد، ولى بر حسب تحقيق به درياى ديگر راه ندارد، بزرگترين درياهاى داخلى«ايران»است، سرحد بين«روس»و «ايران»است، منتهاى طول آن صد و نود و شش فرسخ، و عريضترين نقاط آن هفتاد و دو فرسخ، و كمترين عرضش بيست و نه فرسخ است، عميقترين مواضع آن هشتصد و شصت و يك ذرع، [ و] تمام سطحش يازده هزار و سيصد و شش فرسخ مىشود، شانزده رودخانه بزرگ به او مىريزند، در طول و عرض آن هم اختلاف است، نزديكتر به تحقيق اين است كه ما نوشتهايم، بزرگترين رودى كه به او مىريزد، از طرف شمال يكى «ولگا»است، و ديگرى«آرال»، و از طرف مغرب رود«اترك»و«كر»و«ارس»است، اين دريا آبش شور و خالى از جواهرات است، فقط منحصر است منافع آن به ماهى، كه ماهى زيادى صيد كرده، اغلب به«روسيه»و كمى هم به«ايران»مىبرند، جزر و مد هم ندارد و آبش سبزرنگ و مايل به سياهى، قعرش گل و لجن، و گاهى سنگ سفيد ديده مىشود.
«رود جيحون»در ششصد سال قبل به اين دريا مىريخته است، بلكه عقيده جمعى اين است كه«آرال»و«خزر»به هم وصل بوده است، ولى اكنون رود«جيحون»به درياى «آرال»مىريزد و«پطر كبير»در عصر خود خيال داشت كه منصب 1«جيحون»را به خزر برگرداند، روزگار او را فرصت نداده، اقداماتش بىنتيجه ماند.
جزاير در اين [ دريا] بسيار است، و اغلب پر از اشجار و مراتع خوب و آبهاى شيرين، ليكن همه خالى از سكنه است، در يك طرف آن بنادر معروفه خاك«ايران» است، از قبيل«انزلى»و«مشهد سر»و«بندر جز»، 2 و«ميان كاله»و غيره، و از طرف ديگر بنادر خاك«روس»است، از قبيل«بادكوبه»و«تازه شهر»كه«كراسناوسكى»مىگويند، و