337از اين عبارت برمىآيد كه:
1-مدينه در درجۀ اول براى به دست آوردن رزق خود،نيازمند توليدات مصر بوده است.
2-اولين محمولهاى كه از مصر به حجاز رسيد،مقدار آن حدود شصت هزار اردب بوده است.
3-اين محموله براى رفع نياز مسلمانان بوده و اگر فرض كنيم كه عمر به هر كس چهار اردب داده است كسانى از مردم مدينه كه از آن استفاده كردهاند پانزده هزار نفر بودهاند.
4-جاى عمومى براى تقسيم جار بوده است كه در آنجا دو انبار ساخته و محمولۀ كشتىها را در آنها نهاده است.
5-رزق،به موجب حوالههايى از كاغذ كه در زير آن مهر بوده،تقسيم مىشده است.
از آنجا كه بيشتر مردم مدينه كشاورز بودند و از توليدات كشاورزى خود روزگار مىگذرانيدند،به طعام«رزق»نيازى نداشتند و اينان حوالههاى خاص خود را مىفروختند؛از اين رو خريد و فروش حوالهها شروع شد و مناقشات زيادى را در بين فقها برانگيخت.
مالك از نافع روايت مىكند كه حكيم بن حزام آن طعام را كه عمر حواله داده بود،قبل از آن كه آن را تحويل بگيرد فروخت،چون عمر خبر يافت گفت كه پيش از آن كه آن را تحويل بگيرى مفروش. 1
و نيز روايت شده كه در زمان حكومت مروان بن حكم از حوالههاى طعام جار در دست مردم بود،مردم حوالهها را پيش از آن كه طعام را تحويل بگيرند مىفروختند.زيد بن ثابت و مردى از اصحاب پيامبر نزد مروان رفتند و گفتند:اى مروان آيا بيع ربا را حلال كردهاى؟ مروان گفت:هرگز.كجا چنين موردى هست؟گفتند:آن حوالههايى كه مردم مىخرند پيش از آن كه چيزى تحويل بگيرند آنها را مىفروشند و اين خود گونهاى رباست.مروان عدهاى مأمور فرستاد تا آن حوالهها را از دست مردم گرفتند و به اهل آنها بازگردانيدند.
ابن حنبل به سند خود از سليمان بن يسار روايت كند كه حوالههاى جار به دست تجار افتاد و آنها از مروان اجازه خواستند كه آنها را بفروشند،مروان اجازه داد.ابو هريره بر او وارد شد و گفت:آيا به بيع ربا اجازه مىدهى؟در حالى كه رسول الله-ص-نهى كرده است كه پيش از آن كه طعامى دريافت شود آن را بفروشند.سليمان گويد كه ديدم مروان مأمورانى فرستاد تا آن حوالهها را از دست مردم گرفتند.