326بن عبد اللّه داده شد خليفۀ او و خليفۀ ايوب بن ابى سميره كه نامهايى را كه در دفاتر نوشته بود بررسى مىكردند مرا گفتند كه تو از هذيل هستى از چيست كه نام تو در زمرۀ آل زبير آمده است.اكنون تو را به سر جاى خودت مىفرستيم و پانزده دينار عطا به تو تعلق مىگيرد.من گفتم كه شما را فرستادهاند از آنچه مقرر داشتهاند متابعت كنيد نيامدهايد كه بدعتى تازه بگذاريد آنها براى من صد و پنجاه دينار مقرر داشتند. 1
نصّى كه زبير بن بكّار از عم خود مصعب زبيرى نقل كرده،چند نكته را روشن مىكند:
اول-مردم مدينه را در سالهاى 181 و 188 ه.نصف عطا و جامه و نيز بخششى ارزانى داشتند.
دوم-در سال 186 ه.سه عطا داده شد و شايد اين همان چيزى باشد كه جهشيارى به آن اشاره مىكند.
سوم-مجموع عطا به چهار صد هزار دينار رسيد و عطا را به دينار حساب مىكردهاند.
چهارم-معلوم نمىشود كه آن نصف ديگر عطا بعدها داده شد يا نكول گرديد.و اگر آن سه عطا به جاى سالهايى بوده كه در آنها عطايى داده نشده،آيا در سالهاى بعد عطا داده شد يا نه.
پنجم-از نص زبير بن بكار برمىآيد كه مقررى هذيل پانزده دينار بوده و سهم قريش صد و پنجاه دينار.
ششم-از عبارت جهشيارى برمىآيد كه توزيع كنندگان عطا،برمكيان بودهاند.
همچنين در منابع نيامده است كه بعد از عهد رشيد عطايى داده شده باشد و نيز نمىدانيم از چه زمانى بكلّى پرداخت عطا متوقف شده است.
عطاى موالى
رسول اكرم-ص-در مكه دعوت آغاز كرد و پايههاى دولت اسلام در مدينه استوار گرديد و هنوز به رفيق اعلى صعود نكرده بود كه دين او سراسر جزيرة العرب را فرا گرفت.چون ابو بكر به خلافت رسيد و به شورش ردّه پايان داد،پايههاى فتوحات اسلامى نهاده شد و سپاه اسلام مهياى كارزار شده بود و اسلام كه تا آن زمان منحصر در قوم عرب بود،آهنگ خروج از