300مراتع همواره سبب كشاكشهايى بوده است.غرض اصلى از ايجاد آنها چرانيدن شتران و اسبان و گاهى هم گوسفندان بوده است.اما آبادانى و حاصلخيزى اراضى آنها موجب برخى تجاوزات مىشده است،كه نياز به حارسان و نگهبانان نيرومند داشتهاند.
از سوى ديگر تطور زندگى اقتصادى و اقدام براى احياى اراضى كشاورزى به اين مناطق كشيده مىشده و اين احياى اراضى موجب تملكات شخصى در درون مراتع مىشده است.و گاه براى جبران آنچه از مرتع در تملك اشخاص در مىآمده نياز به افزودن اراضى تازه بوده است.و همين از كشاكشهايى را همواره در پى داشته.علاوه بر اين در داخل هم ميان چرانندگان و زارعان زد و خوردهايى شده.از طرف ديگر حفظ و حراست شتران و ديگر ستوران صدقه كار آسانى نبوده است.
ابن سعد گويد:عمر بن عبد العزيز درباره مراتع حكمى صادر كرد كه كسى را نبايد از چرانيدن منع كرد،و آن براى همۀ مسلمانان مباح است.
ابن عبد الحكيم گويد كه او مراتع را براى همۀ مسلمانان مباح نمود در عين حال ستوران صدقات نيز در آنها مىچريدند؛زيرا نفع آن شامل همۀ مسلمانان مىشد و امام نيز همانند يكى از مسلمانان است و بارانى كه خداوند مىفرستد براى همۀ مردم است.
در كنار چراگاههاى عمومى چراگاههاى شخصى نيز بوده است و شعر جرير بر اين دليل است كه مىگويد:
و نرعى حمى الاقوام غير محرّم
علينا و لا يرعى حمانا الذى نحمى
ابن عبد البر روايت كند كه به عمر خبر دادند كه يعلى بن اميه عامل او در يمن براى خود چراگاهى اختصاصى قرار داده،عمر فرمان داد كه بايد پياده به مدينه آيد تا پاسخ گويد.او چند روز پياده آمد تا به صعده رسيد در آنجا خبر مرگ عمر را شنيد و سوار شد. 1