294ساختند كه هنوز آثارش برجاست.ولى آب در آن به جريان نيفتاد.عمال او نيز آنجا را ترك گفتند.در فتنۀ ابن زبير،غنى آن نهر را پر كرد.
نزديكترين آبهاى بنى تميم به اضاخ آبى است موسوم به اضيخ از آن بنى هجيم.كه از مدتى پيش در زير خاك مدفون شده بود.جمحى از بنى عبد الله بن عامر كه خويشاوندان سببىشان از بنى هجيم بودند گفتند كه ما از فرزندان عثمان براى شما آب مىستانيم.اينان پذيرفتند و فرزندان عثمان هم اجابت كردند.هجيميان به راه افتادند.در راه به چوپانان غنى رسيدند.پرسيدند كه به كجا مىروند،گفتند كه فرزندان عثمان كار خود به ما واگذاشتهاند.
ميانشان خصومت افتاد و اين خصومت سبب شد كه به آن آب كس نپردازد.پس اراضى آنها در سال 155 ه.بكلى خشك شد.
عبد الله بن مطيع نهرى حفر كرد.اين نهر در دست ضباب بود.در فاصلۀ يك بريد از مدينه به راه اضاخ در ناحيۀ شعبى.
كنديان نيز آبى داشتند موسوم به ثريّا.
قنيع آبى است از آن عباس كندى بر راه مردم بصره.و دارهاى از دارات مرتع به نام داره عسعس.چون كنديان از قنيع كوچ كردند ميان بنى ابو بكر بن كلاب و بنى جعفر نزاع درگرفت.بنى ابو بكر گفتند كه ما به اين آب سزاوارتريم زيرا صاحبان سابق آن حليفان ما بودند.و بنى جعفر مىگفتند:ولى ما سزاوارتريم زيرا به ما نزديكتر است.سرانجام بنى جعفر آن را بستند.
يكى از فرزندان حسن بن على-ع-نهرى كند و چشمهاى برآورد.كه آب آن به جريان افتاد و تا غرب طحفه در كرانۀ ريّان در سيزده ميلى ضريّه رسيد.آن آب در دست كسانى از فرزندان حسن بود،سپس به دست فرزندان ملاعب الأسنّه افتاد.از جانب خواهر زادگانشان بنى الحسن.
بنى اردم از بنى تيم بن لؤى را در قديم آبى بود بر سر راه مردم ضريّه به مدينه و در هجده ميلى ضريّه.موسوم به جفر.با ايشان گروهى از بنى عامر بن لؤى بودند.سعيد بن سليمان المساحقى عامرى(القارى)چشمهاى بيرون آورد و آب آن جارى ساخت و نخلستانى غرس كرد.در يك ميلى يا حدود يك ميلى آب بنى اردم در دارۀ اسود كوه بزرگ سياهى است.
آبادان و با نخلهاى بسيار.