43سيوطى دو سند ديگر از سندهاى شاذان فضلى را نيز نقل كرده كه هر دو به عون بن محمّد مىرسد،پس از نقل يكى از اين سندها از احمد بن صالح چنين نقل كرده است:اين كار به درخواست ودعاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم انجام شده،پس نبايد آن را امرى بزرگ وناشدنى شمرد. 1
در حديثى ديگر كه شاذان فضلى به سند خويش از طريق امجعفر از اسماء روايت كرده،چنين آمده است:
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در اين مكان حضور داشت،على عليه السلام نيز به همراه وى بود،ناگهان حالت اغماء به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست داد،سرش را بر دامان على عليه السلام گذاشت،اين حالت ادامه يافت تا اين كه خورشيد غروب كرد،زمانى كه حضرت به حال عادى برگشت سر از دامان على عليه السلام برداشت ونشست،آنگاه رو به على عليه السلام نموده فرمود:آيا نمازت را خواندهاى ؟ على عليه السلام پاسخ داد:نه.پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست به دعا برداشته چنين گفت:خدايا،على در حال فرمانبردارى از تو وپيامبر بوده،خورشيد را براى او برگردان.
ناگهان خورشيد از پشت اين كوه آشكار شد،آنگونه كه از پشت ابر بيرون آيد،على عليه السلام از جا برخاسته نمازش را خواند،با پايان يافتن نماز على عليه السلام خورشيد به مكان اوّل خويش بازگشت.
اين حديث را سيوطى از كتاب شاذان فضلى نقل كرده است. 2