44عالم ديگرى كه اين حديث را نقل كرده محمّد بن سليمان كوفى است،وى به سند خويش از امّ جعفر روايت نموده كه از اسماء اينگونه شنيده است:
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم نماز ظهر را در سرزمين صهباء اقامه فرمود،آنگاه على عليه السلام را براى انجام كارى فرستاد،هنگامى كه على عليه السلام بازگشت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه نماز عصر را خوانده بود سر بر دامن وى نهاده به خواب رفت،او نيز بدون حركت ماند،اين وضعيت تا غروب خورشيد ادامه يافت،پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست به دعا برداشته چنين گفت:خدايا، بندۀ تو على به خاطر پيامبرت اينگونه خود را نگهداشته است، روشنايى خورشيد را براى وى برگردان.
اسماء مىگويد:بار ديگر خورشيد آشكار شد ونورش بر كوهها وزمين تابيد،على عليه السلام از جاى برخاسته وضو گرفت ونماز عصرش را خواند،آنگاه خورشيد بار ديگر غروب كرد،اين حادثه در سرزمين صهباء و در غزوۀ خيبر اتّفاق افتاد. 1
عالم بزرگ شيعه محمّد بن على بن حسين معروف به شيخ صدوق به سند خويش از عمارة بن مهاجر،و او از امّ جعفر واُمّ محمّد دختران محمّد بن جعفر بن ابى طالب روايت نموده،كه چنين گفتهاند:
به همراه مادر بزرگمان اسماء دختر عميس وعمويمان عبداللّٰه بن جعفر به صهباء رفتيم،وقتى به آنجا رسيديم اسماء اينگونه برايمان سخن گفت:
روزى به همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم در اين مكان حضور داشتيم،