32تابناكِ خورشيد شهرياران، به سير مقاماتِ سعادات جاودان موفق آمد.
بوالعجب من عاشق اين هر دو ضد
زهى ذاتِ ملكوتى صفاتِ ملوكانه، كه در اطوار 1 سياست او، انواع سعادت نهانى پيدا است.
چاكرِ شاكر «على بن الحسين»
بعد از آن كه به اشارت أعلى، زيارت «عتبات مُعلّى» را حدِّ ترخّص يافت، و به نيل آن سعادت فايز گشت؛ به فحواى لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ 2 چون در شكر اين نعمت حقشناسى كرد، لابد به دولت اصل و نعمت راه يافت.
شكر نعمت نعمتت افزون كند.
از راه بيابان همّت، عزم زيارت حرمِ عزّت كرده ...إِنِّي ذٰاهِبٌ إِلىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ 3. در قطع طريق، از قاطعان طريق، 4 رنج ديد[و آن را] گنج دانست؛ زحمت و آزار را رحمت كردگار شناخت.
زِمير قافله گاهى تغافلى شرط است
كه بىنصيب نمانند قاطعان طريق
شبها مرحله پيمود، تا به «حلب شهبآء 5» رسيد؛ و به آبادىِ آن از قاطعان راه، آزادى جست.