31
سفرنامه ميرزا على خان اعتماد السلطنة
مقدّمه مؤلّف
رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنٰا 1.
گفت معشوقى به عاشق كى فتى
زيارت حرم حق، و رياضت امم و فِرَق، تحمّل بار، تجمّل 2 خار، قطع سبيل، طلب دليل، تقبيل حجر، 3 تفصيل سفر، تهذيب خصال، به تقريب وصال تو است.
مست توام، از كعبه و دير آزادم
نگارنده اوراق، يك چند كه از توفيقِ قرب حضورِ أقدس بهره داشت، «بيت المعمور» پيشگاه اعلى را، كه مطاف جهانيان است به ديدۀ شهود ناظر، و به اين لقب شهره، مدّتى كه از اين نعمت دور و به دعاگويى مأمور شد، به يُمن توجّه پاكِ گوهر