15اطاعت آنها به «شاهبيان» مىكند. از اين اظهارات «شاه» را خوش آمده «حاجى رحيم بيگ» را مورد تفقد و مهربانى قرار داده جواب عريضۀ «احمدخان» را نوشته به او مىدهد.
اين امر اسباب استحكام حكومت «احمد خان» در «مراغه» شد و كما فى السابق به حكومت برقرار گرديد.
«فتحعلى شاه» در جنگ با «صادق خان شقاقى» فاتح و قشون «شقاقى» متوارى شد و غائله خاتمه پيدا كرد. از آن تاريخ «حاجىرحيم بيگ» و «آقاحسين» برادرش با دربار «قاجار» ارتباط پيدا كرد و پس از عزيمت «عباس ميرزا نايب السلطنه» به «آذربايجان»، اين دو برادر مورد توجه و لطف وليعهد واقع گرديدند. امانت و وثاقت و اعتبار «آقاحسين» به جايى مىرسد كه «عباس ميرزا» نايب السطنه ماترك «مادر محمد شاه» فرزندش را كه «دختر ميرزا محمد خان قاجار» بيگلر بيگى «تهران» بود به «آقاحسين» سپرد و در سلك خدمتگزاران واقع گرديد.
در همان اوقات «آقا على» پسر «آقا حسين» (حاجى على خان) كه ده ساله بود بهغلام بچگى مخصوص «محمد شاه» در مىآيد. او در آن صغر سن و كودكى فَطِن و زيرك و با ادراك بود و به آن خردسالى چابك و چالاك و از جهت طلاقت زبان موجب حيرت و تعجب هر كس مىگرديد و هر گاه بالضروره از جانب «محمد شاه» خدمت «نايبالسلطنه» مىرفت پيغام و رسالت او را چنان ادا مىكرد مثل اين كه در روى كاغذ نوشته شده باشد. «نايب السلطنه» و «محمد شاه» چشم به تربيتش داشتند. و براى خدمت به دولت آمادهاش مىكردند. بالجمله «آقا حسين» روز به روز به امانت و ديانت مشهور شد و «آقا على» فرزند او به خدمتگزارى مفتخر.
اوقاتى كه «روسها» «تبريز» را اشغال كردند و خادمان «نايب السلطنه» با وحشت و دشت به «همدان» مىرفتند «آقا حسين» اموال موروثى «محمد شاه» را بدون اين كه از او مطالبه شود تسليم كرد و به مراتب امانت خود افزود.
هنگام شكست «نايب السلطنه» از قشون «روس»، كه «قلعۀ اردبيل» در محاصرۀ قشون «روس» بود، بعد از آن كه «اردبيل» به دست «روسها» افتاد «محمدشاه» به «مغان» عزيمت نمود و «آقا على» نيز در ركاب و همراه او بود. چون از «نايبالسلطنه» خبرى نداشتند «محمد شاه» عريضهاى براى «نايب السلطنه» نوشته «آقا على» را با عريضه نزد