١۴رسيد. هر كس را قدرت حركت بود، به جانب «عراق» ١ فرار نمود و آن كس كه قدرت نداشت در كمال تزلزل بماند؛ از جمله «جعفر خان»، راهِ دارالسلطنۀ «قزوين» پيموده، در همان جا توطن اختيار نمود. تا در اوايل جلوس «نادر شاه» در آن سامان قحط و غلايى بىپايان به هم رسيد. «محمد خان» پسر «جعفر خان» را طاقت زيست نماند، با كمال استيصال خود را به «مراغه» كشاند و در آن حدود آرميد.
اولاد «جعفر» نيز با خانوادۀ خود به «مراغه» مراجعت نموده، كما فى السابق مشغول كسب و تجارت مىگردند و تا زمان قتل «آغا محمد خان قاجار» در قلعۀ «شوشه» ٢ قفقاز و آغاز سلطنت «فتحعلى شاه قاجار» در «مراغه» سكونت داشتهاند. ٣
چگونگى آشنايى و نزديك شدن آنان با دربار «قاجار» بدين شكل بوده است:
چون «صادق خان شقاقى» بر ضد «فتحعلى شاه» قيام و ادعاى سلطنت مىنمايد، «فتحعلىشاه» با قشونى كه تهيه كرده بود به طرف «آذربايجان» حركت كرده، در مقابل «صادق خان شقاقى» لشكر كشى مىنمايد. در اين تاريخ «احمد آقاى شيخ شرفى» كه از طرف «آغا محمد خان» به لقب خانى مفتخر گرديده و حاكم «مراغه» بوده است براى استحكام حكومت خود تصميم مىگيرد دو فقره عريضه به يك مضمون و به اختلاف عنوان، به نام «فتحعلى شاه» و «صادق خان» نوشته به ضميمۀ وجه نقد براى آنها بفرستد. «حاجى رحيم بيك» برادر «آقا حسين مراغهاى» كه مردى زيرك و كاردان و با تجربه بود، مأمور اين كار مىشود. «حاجى رحيم بيك» دو فقره عريضه و هدايا را برداشته به طرف اردوى طرفين متخاصمين مىرود. او دستور داشت پس از جنگ بين آنها، هر طرف كه فاتح گرديد عريضه و هدايا را به او تقديم دارد. «حاجى رحيم بيگ» پس از ورود به محل منازعه بر اثر تحقيقاتى كه مىنمايد عقيده پيدا مىكند كه «فتحعلى شاه» در اين زد و خورد فاتح خواهد بود. به علاوه براى اين امر نيز استخاره كرده خوب مىآيد. عريضۀ مربوط به «فتحعلىشاه» و هدايا و وجوه نقدينه را به «فتحعلىشاه» تقديم و ضمناً بياناتى نسبت به وفادارى اهالى «آذربايجان» و