41فرمانبرى در او محكم شود و اسلام سراپاى او را فراگيرد. به همين جهت عموم عبادات، براى عوايد تعبّد محض است؛ يعنى از اسرار و نتايج آن بىخبرند و خواص هم اندكى از بسيار مىدانند و در عين حال فلسفه و نتيجهاى كه تشخيص مىدهند، هنگام عمل نبايد مورد توجه باشد و بايد نيت و عمل و روح و جسم يكسره تسليم فرمان و مسخّر او باشد و اگر در عبادت گوشهاى از نظر و توجه به غير فرمانبرى باشد و از آن سود و نفعى جويد، تعبّد نخواهد بود و عمل حقيقت خود را از دست مىدهد و باطل است، به اين جهت، همۀ اسرار عبادات بر همه مجهول است، جز اندكى براى دستهاى آن هم خارج از توجه و نظر، اين فقط براى آن است كه مكلّف از راه تعبّد به كمال اسلام برسد و اسلام بسيط فكرى و عقلى (متافيزيكى) در مجراى عمل وارد شود و عقل و خيال وهم و اعصاب و عضلات، در نتيجه، جملۀاعمال را مسخّر ارادۀ فوق گرداند و مانند عموم نيروهايى در باطن موجودات است، در مجراى عمل و حركت وارد شود و به صورت «فيزيك» درآيد، چون اراده و فرمان حق مانند سپاهيان مقدمه، بر همۀ قوا تسلّط يافتند پس از آن رحمت و لطف حق مىآيد و بار تكليف و مشقّت تعبد آسان مىشود و از تحت تأثير جاذبههاى شهوات و كشش طبيعت بيرون مىرود و از تحت تأثير جاذبههاى شهوات و كشش طبيعت بيرون مىرود و جاذبۀ حق يكسره او را مىگيرد، اين همان توبه از جانب خداست كه از جانب او متعدّى به «على» مىباشد؛ يعنى فراگرفتن و تسلّط يافتن، و توبه از طرف بنده به «الى» متعدّى مىشود و مقصود برگشتن و رو به سوى او نمودن و قرب او را طلبيدن است.