57جوان راستگو و امين يافت و با اينكه به خواستگارى سران و رؤساى قريش جواب رد داده بود، به فكرش رسيد كه نظر خود را با «نفيسه» دختر اميّه در ميان نهد. نفيسه نزد پيامبر آمد و از ازدواج خديجه با وى سخن گفت، رسول خدا پذيرفت و با عموهاى خود در اين باره صحبت كرد؛ آنها پيش عموى خديجه رفتند و از خديجه خواستگارى كردند و آن ازدواج به مباركى و ميمنت شكل گرفت! بنىهاشم و سرانِ «مُضر» در مراسم عقد شركت كردند.
اين واقعه دو ماه پس از بازگشت پيامبر از شام رُخ داد. بيست شتر كابين او قرار داد.
خديجه در آن روز چهل سال داشت؛ او برترين زنان قبيلۀ خود در نسب، ثروت، عقل، عفّت و شرف بود و هم او نخستين بانويى بود كه به همسرى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در آمد و پيامبر تا خديجه زنده بود، همسر ديگرى اختيار نكرد.
در اينجا فرصت را مغتنم شمرده، اندكى دربارۀ شخصيت مادر فاطمه و سرشت پاك و اصل و نسب و خاندان وى سخن بگوييم؛ زيرا او بانويى بود بلندمرتبه، با خلق وخوى شايسته و فضل و درايت كه از خاندانى اصيل و كريم، نشأت مىگرفت.
حضرت خديجه
خديجه، دختر خويلد، فرزند اسد بن عبدالعزّى بود. عبدالعُزّى برادر عبد مناف، يكى از اجداد پيامبر صلى الله عليه و آله است و پدر اين دو قصىّ بن كلاب مىباشد. اين چنين، خديجه با رسول خدا صلى الله عليه و آله در جدّ چهارم (قصىّ بن كلاب) تلاقى دارند!
ايستادگى خويلد در برابر «تبّع» معروف است. آنگاه كه تبّع از يمن به حج آمد وقصد كرد حجرالأسود را از جاى بركند و با خود ببرد.
تاريخ فراموش نمىكند زمانى را كه خويلد با «تبّع» به مقابله و ستيز برخاست و هشدار داد كه چنين اقدامى، خشم خداوند را در پى خواهد داشت و صاحب خانه (خداوند متعال) نفرين و هلاكت را بر او نثار خواهد كرد.