27خواستهاى و عطايى به هم آميخته است؛ يعنى هر مرتبهاى از «عطا»، «خواسته»اى را هم به همراه دارد.
(يا من لا تزيده كثرة العطاء الا جودا و كرما).
انسان هر چه از خدا دريافت كند، تشنهتر مىشود. ابتدا نمىداند از خدا چه بخواهد؛ چون نمىداند در دستگاه خدا چه نعمتهايى وجود دارد، ولى آنگاه كه خودى نشان داد و تحوّل روحى پيدا كرد و چيزهايى را از پشت پرده ديد در او سؤال توليد مىشود و «درخواست» ظهور مىكند. هر مرحلهاى از «عطا» و «بخشش»، مرتبهاى از «درخواست و خواهش» را در انسان زنده مىكند و آدمى با درخواست و خواهش، مرحلۀ تازهترى را از خدا مسألت مىنمايد.
از مواردى كه «طمع» بسيار خوب است، همين معارف و علوم الهى است. طمع هر چه در مادّيات بد است به همان اندازه در معارف خوب و نيكو است. قناعت در علومِ حق، به همان اندازه بد است كه طمع در دنيا.
طمع در مسائل مادى بد است و قناعت در مسائل الهى زشت. حيف است كه انسان در معارف قانع باشد. بلكه بايد هر چه مىتواند بيشتر طلب كند.
چون خود او - جلّ جلاله - تشويق كرده است كه «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً». 1
هر چه خوف، طمع، دعا و درخواست بيشتر باشد، خلوص و تقرب برتر خواهد بود. آرى، اينجا است كه خداوند هر اندازه به عبد سالكِ صالح مرحمت كند در او سؤال توليد مىشود و در برابر اين سؤال، خدا پاسخ جديدى به او عطا مىكند. آن پاسخ جديد، همان «مزيد عطا» ست.
اينكه در دعاهاى ماه مبارك رمضان مىخوانيم:
«يا مَن لاتَزيدهُ كثرَةُ