61خاطر حضورش در اين مقام، اميد «خلاص» دارد. تا انسان خود را اسراف كار و بزهكار نداند، خاكسار نمىشود، و تا خاكى نشود به گناه اعتراف نمىكند و تا اقرار به اشتباه نكند، اميد نجات در او نيست.
مزار ائمه، بهترين جا براى «محاسبۀ نفس» و رسيدگى به پروندۀ اعمال خويش است.
من كه هستم؟ چه كردهام؟ كجا آمدهام؟ به زيارتِ كه شرفياب شدهام؟ چرا آمدهام؟ چه مىخواهم؟ چه آوردهام؟ با چه رويى حاجت بطلبم؟ با كدام عمل صالح، خود را «اينجايى» معرّفى كنم؟ گذشتهام چه بوده است؟ اكنون چه كارهام؟ آيا گناهانم اجازه مىدهد كه چهره بر آستان اين مرقد بسايم؟ آيا قطرات اشكم، شايستۀ آن است كه بر ضريح و رواق و خاك مرقد حجت خدا بچكد؟ تا پاك نشوم كه نمىتوانم چشم به پاكان بيفكنم! تا لايق نباشم كه نمىتوانم مدعى دوستى و محبت و ولايت كنم! پس بايد توبه كنم، عوض شوم، به بركت حضور در اين محضر، از آلودگىها دست بشويم.
اينجاست كه زيارت، عامل توبه و زمينهساز گناهزدايى مىشود.
زائر، بايد اهل استغفار و معذرتخواهى و اعتراف به گناه و اميد به بخشش باشد.
در زيارت حضرترسول9 مىخوانيم:
«وَإِنّى أَتَيْتُكَ مُسْتَغْفِرًا تائِباً مِنْ ذُنُوبى، وَإِنّى أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى اللهِ رَبّى وَرَبِّكَ لِيَغْفِرَ لى ذُنُوبى». 1
استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و اميد مغفرت، در زائر رسولالله لازم است.
بدينگونه، زيارت، عامل تزكيۀ نفس و خودسازى و تربيت است.
همچنانكه درياها و گياهان و عالم طبيعت، سموم و گازكربنيكهاى هوا را مىگيرند و به تطهير و پالايش جوّ و محيط و هوا مىپردازند، در عالم معنويات هم، انسانهاى نمونه و روحهاى متعالى و مظاهر كمال، چنين خاصيتى دارند و جانها را