32كدام كيميايى دگرگون كنندهتر از محبت مىتوان يافت؟!..
پيامبر اسلام، از خداوند مىخواهد كه «محبت خدا» در نزدش «محبوبترين» چيزها باشد.
در نيايش ديگرى از خداوند مىطلبد كه: خدايا من محبت تو را مىخواهم و نيز محبت كسى كه تو را دوست دارد و هر كارى كه مرا به محبتت برساند، خدايا عشق خودت را در نظرم از جان و اهلم و از آب گواراى سرد، محبوبتر گردان...
«اللّهم انى أَسْأَلُكَ حُبّك وحُبَّ مَن يُحبّكَ و...» 1
«زندگى دو نيمه است: نيمهاى يخبندان و نيمهاى گدازان. عشق، آن نيمۀ گدازانِ زندگى است». 2
اگر شعلۀ عشق خدا و رسول و اهلبيت، خرمن جان را سوزاند و دل را مشتعل ساخت... دل در قفاى صراط مستقيمى مىرود كه اولياى دين رفتهاند.
براى يافتن اين شعله، بايد به كانون حرارت و روشنايى، به منبع نور و ضياء نزديك شد، بايد به زيارت رفت، بايد زائر شد، تا عشق فراهم آيد. همچنان كه قبلاً گفتيم: بايد عاشق شد تا زيارت فراهم آيد.
مولوى، در زمينۀ پيوند اجزاى عالم هستى در رابطه با عشق مىگويد:
تشنه مىنالد كه: كو آبِ گوار؟
سخن از اين است كه زيارت اولياى خدا و توجه به آنان، باعثِ توجه آنان به زائر مىگردد و اين «توجه»، توفيقى الهى را فراهم مىكند و وسيلۀ قرب بهخدا مىگردد. در