259و شجاع، نبايد غافل بود. آنان از مدتها پيش، با استفاده از سنگر منبر و مجالس اباعبدالله الحسين(ع) مردم را به مبارزه با دشمنان خدا و درگيرى و اعتراض به رژيم بعث، دعوت و تشويق مىكردند و از اين راه، روحيۀ شهادتطلبى و فداكارى را زنده مىساختند. موجى غيرقابل كنترل، در احساسهاى درونى مردم پديد آمد كه به بيرون هم لبريز شد و همۀ تدابير مأموران را به كام خود كشيد. آشكارا، در پيش چشم و گوش دوست و دشمن، اعلام شد كه: لحظۀ شروع، ساعتِ 11 صبح روز 15 ماه صفر خواهد بود. اينگونه اعلام كه دلگرمى حركت كنندگان به نيروهايى عظيم را مىرساند، هم در روحيۀ مردم تأثير حماسى شديدى داشت و هم نيروهاى امنيتى رژيم بعث را بيشتر به وحشت انداخت.
كار گروهى از جوانان نيز، تهيۀ پلاكاردهاى فراوان و نصب آنها بر در و ديوار و معابر و مجامع عمومى بود كه مردم به شركت در راهپيمايى اربعين دعوت شده بودند. اينگونه تبليغات، چند روزى بود كه انجام مىگرفت. روز 17 صفر، در يكى از اين تابلوها نوشته بود:
«اهالى محترم نجف!... براى زيارت پيادۀ قبر اباعبدالله الحسين(ع) آماده شويد».
گروهى كه مسؤوليت نصب تابلوها و پلاكاردها را در نقاط مختلف شهر بهعهده داشتند، براىِ استتار و مخفىكارى، و براى فريب مأمورين، لباسهاى نظامى پوشيدند تا كمتر مورد سوءظن قرار بگيرند. از اين پلاكاردها، در بين دستهها، حسينيهها، هيأتهاى عزادارى، خانهها و محلههاى نجف و كوفه پخش شد و به ديوار برخى از ادارات دولتى الصاق گرديد. در بعضى از اين اعلاميهها هم از بعثىها درخواست شده بود كه از «حزب بعث كافر» بيرون آمده و پا به پاى مردم، در راهپيمايىِ اربعين شركت كنند و به حسين(ع) و يارانش اقتدا نمايند.
نجف، لحظاتِ پيش از به راه افتادن سيل خروشان مردم را مىگذراند و جادۀ «نجف - كربلا»، در انتظار قدمهاى بركتخيز و استوار و سنگينِ اين كربلاييانِ ميثاقبسته با نجف بود.