240زيارت قبر حسين(ع) و قبر اميرالمؤمنين(ع) و همت خود را بر آن گماشت كه نور خدا را خاموش كند و آثار قبر مطهر امامحسين را بر طرف كند و زمين آن را شخم و شيار نمايد و ديدهبانها در طُرق و راههاى كربلا قرار داد كه هركه را يابند كه به زيارت آن حضرت آمده است او را عقوبت كنند و به قتل برسانند...». 1
خلفاى جور، نمىتوانستند ببينند كه در پيش چشمشان و در كنار قدرت و سلطهشان، شيعيان كه خلافت آنان را به رسميت نمىشناختند و چهبسا معارضه و مقابله با آن مىكردند، كانون الهامبخشى براى مبارزات خويش پيدا كنند و از قبر حسين، بهعنوان يك پايگاه و سنگر استفاده كنند.
به متوكل خبر دادند كه مردم در سرزمينِ «نينوا» براى زيارت قبر حسين(ع) جمع مىشوند و از اين رهگذر، جمعيت انبوهى پديد مىآيد و كانون خطرى تشكيل مىشود.
متوكل به يكى از فرماندهان ارتش خود، در معيّت تعدادى از لشكريان مأموريت داد تا مرقد مطهر را بشكافد و مردم را متفرق ساخته از تجمع بر سر قبر آن حضرت و زيارت قبر او ممانعت كند. او هم طبق دستور، مردم را از پيرامون قبر پراكنده ساخت. اين كار در سال 237هجرى اتفاق افتاد، ولى مردم، در موسم زيارت، باز هم تجمع نموده و عليه او شورش كردند و حتى از كشته شدن هم باكى نداشتند. در مقابل مأموران خليفه، گفتند: اگر تا آخرين نفر كشته شويم دست از زيارت بر نمىداريم، باز هم بازماندگان ما و نسل بعد از ما به زيارت خواهند آمد. اين ماجرا وقتى توسط آن مأمور به متوكل خبر داده شد، متوكل (براى پوشاندن افتضاح و ناتوانى حكومتش از مقابله با شور مذهبى مردم) به آن فرمانده نوشت كه دست از مردم بردارد و به كوفه بازگردد و چنين وانمود كند كه مسافرتش به كوفه، در رابطه با مصالح مردم كوفه و بازگشت مجدد به شهر بوده است. مقدارى آسان گرفتند و كارى نداشتند، تا اينكه در سال 247 نيز، تجمع مردم زياد شد، به نحوى كه در آن محل، بازارى درست شد.