241مجدداً بناى سختگيرى و جلوگيرى از زيارت گذاشتند. 1 روز بهروز بر تعداد زائران افزوده مىگشت. متوكل سردارى فرستاد و ميان مردم اعلام كردند كه ذمۀ خليفه بيزار است از كسى كه به زيارتِ كربلا رود، و باز هم آن منطقه را ويران كردند و آب بستند و شخم كردند و قبر را شكافتند... . 2
در سال 236 متوكل دستور داد كه قبر حسين بن على و خانههاى اطراف آن و ساختمانهاى مجاور را ويران كردند و امر كرد كه جاى قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آنجا جلوگيرى كردند. (در اجراى اوامر متوكل) مأموران پليس او در آن منطقه ندا دادند كه: بعد از سه روز، هركس را در آنجا ببينيم، گرفته و به سياهچال زندان مىفرستيم. مردم از روى هراس، پراكنده شدند و آن سرزمين شخم زده شد و اطرافش زراعت شد. 3
در كتاب «مقاتل الطالبيين» هم از سختگيرىها و كشتنها و عقوبتى كه نسبت به زائران قبر حسين(ع) انجام مىگرفت، مطالبى نقل شده است كه مىتوانيد مراجعه كنيد. 4
راستى قدرتمندان غاصبى كه با درخشش خيرهكنندۀ شخصيت و مزار سيدالشهدا، حناى خود را رنگباخته مىديدند و هويت مسخ شدۀ خويش را در معرض افشا مىيافتند، چه مىانديشيدند؟! آيا مىپنداشتند كه با سختگيرى بر عاشقان حسين(ع)، مىتوانند محبت او را از دلها بيرون كنند و با ويران كردن قبر اباعبدالله الحسين(ع) راه او و خط سرخ او و مكتبِ سازنده و بيدارگر كربلايش را مىتوانند نابود سازند؟ آيا با تخريت قبر، مىتوان الهام معنوى و روحى را از تربتِ سيدالشهدا گرفت؟ آيا با حمله و هجوم به مزارات معصومين، مىتوان عقيده و ايمان به آنان را از مردم سلب كرد؟ تجربه و تاريخ نشان داده است كه حكام ستمگر در اين مورد هرگز موفق نبودهاند.