230يك شاعر شرافتمند و شجاع، بايد انجام دهد. و شعر گفتن در افشاى چهرۀ جلادان، و مرثيهخواندن در سوگ شهيدان، حداقلّ رسالتى است كه فرزانگان پاكدل و بلند انديشه و حق شناس به دوش دارند. شاعران متعهد شيعى در اداى اين تكليف در طول تاريخ فروگذار نكردند.
با نمونههايى از الهامگيرى از تربت خونين سيدالشهدا، و حضور بر مزار آن آموزگار شهادت و درسآموزى براى حق باورى و انقلاب و مبارزه، آشنا شويم:
سليمان بن قََتّة تيمى (از تابعين و شاعران شيعه در قرن دوم) سه روز پس از شهادت حسين(ع) به كربلا گذر كرد و به شهادتگاههاى آن شهيدان نگريست و چندان گريست كه چيزى نمانده بود هلاك شود. آنگاه، در حالى كه بر اسبش تكيه داده بود، اشعارى را به اين مضمون خواند:
«بر خانههاى «آلمحمد» گذشتم، در حالى كه آنها را مثل گذشته نديدم.
آيا نمىبينى كه خورشيد بر كشته شدنِ «حسين» بيمارگونه و كم فروغ مىتابد و شهرها، گرفته و خشكيده و لرزان است؟
آنان، اميد بودند، اينك مصيبتزده شدهاند و اين مصيبت و داغ، بس عظيم است.
كشتۀ طفّ و شهيد كربلا، از دودمان هاشم، مسلمانان را به ذلت و خوارى نشانده و آنان بهخاطر يارى نكردن حسين، ذليل شدهاند.
قطرۀ خون ما، نزد پروردگار غنى و بىنياز است.
و ما روزى، هرجا كه باشد، اين خونها را از دشمنان، مطالبه خواهيم كرد...» 1
اين مرثيهسرايى و تجليل از به خون خفتگان شهيد از آلپيامبر، جزء اولين بارقههايى است كه در پيشانى زمان درخشيده و تاريخ، آن را ثبت كرده است.