219درگيرى به شهادت مىرسند، و در واپسين دم، حسين را صدا مىزنند، امام هم بهسرعت، خود را بر بالين آنان مىرساند...». 1
اينگونه حماسهها را در كدام فرهنگ بشرى و مكتوب مىتوان يافت؟ جز در اسلامِ عترت و اهلبيت؟! آيا اين شهيد، سزاوار گراميداشتى اينچنين پرشكوه و... آيا اين خاك، شايستۀ احترام نيست؟!
شهادت، سنگ را بوسيدنى كرد
الا... اى كربلا، اى قبلۀ دل هاى حقجويان آزاده،
الا... اى مظهر تابان و جاويد شهادتها
نشانِ عشق و ايمان و نثار جان،
تجلّيگاه شورانگيزِ فكرِ امتى آگاه،
الا... اى كربلاى خون،
الا... اى شوق جانبازان دين را، بهترين كانون،
تو، مغناطيس ميليونها دِل روييده از خونى،
تو نبض زندگى را، بهترين معيار و قانونى،
آرى... كربلا، سرزمينى است كه نشانههاى آن حماسۀ جاويد و حق مجسّم را در خود دارد. از اينرو، مقدس و مبارك و مؤثر و مربى است.
قداست خاك كربلا، بهخاطر خون حسين است، كه حسين، خود خون خداست و پسرِ خون خداست (يا ثارَالله وابنَ ثاره) شگفت نيست اگر خون، به خاك، اعتبار بخشد.
عجب نيست اگر شهادت، به زمين و در و ديوار، آبرو و ارزش بدهد.
گرچه زمينها همه از آنِ خداست، و خاكها همه خاك است و برابر، ولى، آنگاه كه خاكى، زمينى، زمانى، حادثهاى، روزى، چيزى، به شخص محترم و وجود ارزشمندى تعلق و نسبت و وابستگى مىيابد، از آن كسب اعتبار و ارزش و حرمت مىكند.